codebazan

سایت تفریحی

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

آخرین ارسالی های انجمن

  • نویسنده :
  • بازدید : 239 مشاهده
  • دسته بندی :

مدت زمان: ۱ ساعت و ۳۷ دقیقه

تاریخ : ۲۳ مرداد ۱۳۹۴

موضوع : مقاومت منفی ۳۶۴

فرمت: MP3

کیفیت: متوسط

دانلود فایل صوتی (با کیفیت ۹۶Kbps ) :

دانلود:   Direct Link  |  Rodfile |  Uploadbaz

 حجم:۶۶ مگابایت

دانلود فایل صوتی (با کیفیت ۳۲Kbps ) :

دانلود:   Direct Link  |  Rodfile |  Uploadbaz

 حجم:۲۲ مگابایت

 منبع : دکتر عباسی

چاپ

  • نویسنده :
  • بازدید : 152 مشاهده
  • دسته بندی :

برای بالا بردن اعتماد به نفس ،خود را آنگونه که هستید بپذیرید

 

در هر رابطه‌اي كه گفته شود: «مرا يا آنگونه كه هستم بپذير يا اصلا قبولم نكن.» اشاره به اين مطلب دارد كه هر شكل ديگري غيراز خودمان شدن، فريب دادن خود و ديگران است.

دانستن اين مطلب كه افرادي نيز وجود دارند كه ما را با تمام خوبي‌ها و بدي‌هاي‌مان (البته در حد تعادل!) دوست خواهند داشت، آرامش‌بخش است. چيزي كه اين افراد را از سايرین متمايز مي‌‌کند اين است كه آنان ما را با وجود همه نقص‌هاي‌مان قبول دارند و ما با گفتن جملاتي مانند: «وقتي كه با او هستم، مي‌توانم خودم باشم.» يا «او مرا با همين خصوصياتي كه دارم، دوست دارد.» آنان را شناخته و ستايش مي‌كنيم. در هر رابطه‌اي كه گفته شود: «مرا يا آنگونه كه هستم بپذير يا اصلا قبولم نكن.» اشاره به اين مطلب دارد كه هر شكل ديگري غيراز خودمان شدن، فريب دادن خود و ديگران است. بيشتر ما در مدرسه براي نخستين‌بار پي برديم كه در دنيا كساني وجود دارند كه ما را آنگونه كه هستيم قبول ندارند. اين درس سختي بود ولي به ما آموخت كه براي وفق دادن خود با اوضاع، تغيير كنيم.

با خودتان مهربان باشيد
ما نسبت به‌خود منتقدان بي‌رحمي هستيم و نكات مثبت خويش را كمتر مي‌بينيم و بروز مي‌دهيم. حقيقت دارد كه تصورات ما در مورد خودمان، انعكاس تصورات ديگران درباره ماست. اگر احساس خوب نبودن، خستگي يا بيهودگي مي‌كنيم مسلما ابتدا علتش اين است كه تصور مي‌كنيم ديگران در مورد ما چنين پنداري دارند. ممكن است ديگران درباره ما اشتباه كنند يا اينكه ما خودمان خوبي‌هاي خويش را بروز نداده باشيم. هرگز يادمان نرود كه اگر ما خود را دوست نداشته باشيم، هيچ كس ديگري نيز ما را دوست نخواهد داشت زيرا هنگامي كه خود را بي‌ارزش مي‌كنيم، ديگران نيز همين كار را خواهند كرد.

از خودتان امتحان بگيريد
همه ما گاهي احساس رد شدن و دوست نداشته شدن را داريم، شايد براي لحظه‌اي تصور مي‌كنيم كه با دنيا هماهنگ نيستيم يا ارزش‌مان از ديگران كمتر است. با اين همه، بايد به خاطر بسپاريم كه ما همان چيزي هستيم كه در آخرين تجزيه و تحليل از خود داشته‌ايم. انسان همان اندازه خوشبخت است كه در ذهنش احساس مي‌كند. اگر احساس مي‌كنيم كه زشت هستيم، به خاطر داشته باشيم كه زيبايي جنبه‌هاي گوناگوني دارد. اگر احساس تنهايي مي‌كنيم، منتظر نشويم كه ديگران سراغ ما بيايند، خود به سوي آنها برويم. هرگز نبايد فراموش كنيم كه هيچ‌كس كامل نيست و اين بخشي از حالات انساني ماست.

ما بايد ياد بگيريم كه نقص‌هاي خود را دوست بداريم و زمان و عمر خود را با دوست نداشتن خود از دست ندهيم. نكته غم‌انگيز اين است كه هر چه از دست برود، هرگز دوباره به دست نخواهد آمد. هيچ‌يك از ما قادر به زنده كردن گذشته و جبران كوتاهي‌هاي خودمان نخواهيم بود. امكان خنديدن حالا را به اميد فرداي نامعلوم از دست دادن جبران‌ناپذير نيست. زمان حتي براي جوان‌ترين ما نيز محدود است. زمان آن چيزي است كه فقط اكنون در اختيار ماست پس عمر خود را با افسوس بر گذشته تمام‌شده و آينده نيامده تلف نكنيم. جملات زير را به دقت بخوانيد و درصورتي‌كه هر يك از آنها با وضعيت فعلي شما مطابقت دارد، پاسخ بله و چنانچه به هيچ شكلي با وضعيت شما مطابقت ندارد، پاسخ خير بدهيد.

بالا بردن عزت نفس

چه نمره‌اي مي‌گيريد؟
در این تست نباید برای همه سوال‌ها ارزش برابری را در نظر بگیرید. برای اینکه نمره خود رامحاسبه کنید، باید از سوال يك تا سوال 16 به هر پاسخ بله يك امتياز و به پاسخ‌هاي خير امتيازي ندهيد. از سوال 17 تا سوال 25 به هر پاسخ خير يك نمره و به پاسخ‌هاي بله نمره‌اي ندهيد. حاصل جمع نمراتتان را می‌توانید با کمک راهنمای زیر تفسیر کنید:

25-17
عزت نفس شما بسيار پايين است. اصلا به‌خود اعتماد نداريد. از خود نااميد شده‌ايد. بلند شويد! دست از تحقير خود ‌برداريد. سعي كنيد خود را همان‌گونه كه هستيد بپذيريد. توصیه ما این است که با کمک راهنمایی که در این مطلب برایتان آورده‌ایم، برای بالا بردن عزت نفس خود تلاش کنید.

16-8
احساسات شما در مورد خودتان پايدار نيست. گاهي از آنچه هستيد يا انجام مي‌دهيد راضي بوده و گاهي با كوچك‌ترين حرف يا انتقاد از طرف ديگران، در مورد خود دچار شك و ترديد مي‌شويد.

كمتر از 7
تبريك مي‌گوييم! اعتماد به نفس شما عالي است. البته قدر این ویژگی را بدانید اما مواظب باشيد دچار غرور و خودبيني نشويد.

عزت‌نفس‌تان بالا مي‌رود اگر. . .
والدين‌تان براي شما چقدر وقت گذاشته‌اند؟ وقتي كودك بوده‌ايد چقدر به حرف‌هاي‌تان گوش داده‌اند؟ اگر در خانواده‌اي بزرگ شده باشيد كه به‌خاطر كودك بودن‌تان هميشه در آخر صف قرارتان داده‌اند و اهميتي به خواسته‌ها و حرف‌هاي‌تان نداده‌اند، احتمالا حالا كه سني از شما گذشته، عزت‌نفس پاييني داريد.

متاسفيم. هميشه شما و والدين‌تان نيستيد كه مي‌توانيد به بالا رفتن عزت‌نفس‌تان كمك كنيد. ويژگي‌هاي ذاتي شما در شكل گرفتن چنين ويژگي بي‌تاثير نيستند. اگر زيبا و جذاب باشيد، احتمالا از همان سال‌هاي كودكي تا امروز توجه بيشتري به شما شده و عزت‌نفس بالاتري پيدا كرده‌ايد.

اگر در خانواده‌اي پرورش پيدا كرده‌ايد كه شما را با اصول نقد كردن و نقدپذيري آشنا كرده‌اند، احتمالا عزت‌نفس بالايي داريد. كساني كه اين ويژگي شخصيتي در آنها كمرنگ است، مدام ديگران را نفي مي‌كنند و دنبال راهي براي تحقير آنها مي‌گردند. اين افراد مدام خود را با ديگران مقايسه مي‌كنند و دنبال راهي براي اثبات برتري خود نسبت به ديگران مي‌گردند.

آدم‌هايي كه در كودكي مدام مورد سرزنش ديگران قرار گرفته‌اند، تصور مي‌كنند كه همه در پي تحقير آنها و ايراد گرفتن از آنها هستند، به همين دليل به محض مواجه شدن با ديگران حالت تدافعي مي‌گيرند.

اگر پدر و مادرتان عزت‌نفس پاييني داشته‌اند، احتمالا شما هم از اين ويژگي شخصيتي بهره چنداني برده‌ايد. الگو‌برداري از رفتارها و ويژگي‌هاي شخصيتي والدين، يكي از عادات اوليه كودكان است و اگر پدر و مادر شما عزت‌نفس‌شان پايين بوده، معنايش مي‌تواند اين باشد كه شما با الگو قرار دادن آنها عزت‌نفس پاييني را در خود شكل داده‌ايد.

چند تمرين ساده براي بالا بردن عزت‌نفس
كاغذي را‌ برداريد و يك طرف آن خصوصيات مثبت خود را بنويسيد. با خود مهربان باشيد و با ديد مثبت بنويسيد. مي‌توانيد از افراد مورد اعتمادتان كمك بگيريد. در طرف ديگر كاغذ خصوصيات منفي خود را بنويسيد البته باز هم با ديدي مثبت، نه انتقادي. دوطرف را با هم مقايسه كنيد. اگر ديدتان را نسبت به‌ خود عوض كنيد همه چيز عوض خواهد شد. خود را كوچك نشماريد. خود را دست كم نگيريد. براي خودتان ارزش قائل شويد. از زندگي همراه با سرزنش خود دست ‌برداريد. آن‌طور كه فكر مي‌كنيد بد نيستيد. از مقايسه خود با ديگران دست بر داريد، از اين كار غير از پايين بردن اعتمادبه‌نفس‌تان چيز ديگري عايدتان نمي‌شود.

به ‌خودتان برسيد، به ظاهرتان اهميت بدهيد. براي وقت‌تان ارزش قائل شويد. از افراد بدبين و كساني كه به شما حسادت كرده يا شما را تحقير مي‌كنند دوري كنيد. براي نظر ديگران بيش از حد لازم ارزش قائل نشويد. فراموش نكنيد آنها هم انسان‌هايي مثل شما هستند. به‌خود بگوييد كه بهترين هستيد. به‌خود بباورانيد كه مي‌توانيد كارها را به بهترين شكل ممكن انجام دهيد. وقت را از دست ندهيد، زمان براي هيچ‌كس صبر نمي‌كند.

منبع:مجله سیب سبز/بیتوته

  • نویسنده :
  • بازدید : 158 مشاهده
  • دسته بندی :

مادر، عاطفه می‌‌پراکند و پدر روابط را قاعده‌مند می‌کند و به این محبت قواره می‌دهد

 

مادر، عاطفه می‌‌پراکند و پدر روابط را قاعده‌مند می‌کند و به این محبت قواره می‌دهد. اگر پدر از سمت خود فاصله بگیرد و صرفاً نان‌آور خانه باشد و نظارت بر فرزندان نداشته باشد، نقش پدری اش کمرنگ می شود.

حجت‌الاسلام‌ والمسلمین زیبایی‌نژاد، رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده در دوره آموزشی سبک زندگی اسلامی با عنوان «گام نخست»، می گوید: برخی تصورات غلط در میان زوجین وجود دارد که اغلب از طریق رسانه‌ها ترویج می‌شوند و ظاهر زیبایی هم دارند، اما در پشت صحنه می‌تواند برای زندگی مشکل‌ساز باشد. اگر این تصورات غلط را بشناسیم و بتوانیم به جایگزین‌های درستی برای آن‌ها دست پیدا کنیم، خانواده‌های موفقی خواهیم داشت.

نقش مادر، نقش پدر
اما در خانواده موفق چه می گذرد، مادر عاطفه می‌‌پراکند و پدر روابط را قاعده‌مند می‌کند و به این محبت قواره می‌دهد. اگر پدر از سمت خود فاصله بگیرد و صرفاً نان‌آور خانه باشد و نظارت بر فرزندان نداشته باشد، مشکلات تربیتی زیادی ایجاد خواهد شد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که فقدان پدر در نوجوانی سه برابر بی‌مادری در انجام مجرمیت‌های خطرناک توسط فرد تأثیرگذار است. افراط در محبت می‌تواند رابطه مستقیمی با زن‌سالاری داشته باشد. درحقیقت در خانواده‌هایی که پدر در حاشیه قرار دارد و مدیریت خانواده دست زن است، احتمال اینکه فرزندان محبت افراطی دریافت کنند، بیشتر خواهد شد.

اصلاح یک  تصور غلط
یادمان باشد، در زندگی خانوادگی باید بدانیم که قرار نیست کسی من را خوشبخت کند، بلکه خوشبختی هر فردی در گرو مسئولیت‌پذیری، تلاش و اتصال من به پروردگار است.این تصور را بایستی با دو تصور دیگر اصلاح کرد. اول اینکه قبل از ازدواج، باید به دنبال همسری باشیم که در مسیر خوشبختی‌مان اختلال ایجاد نکند و مانع و مزاحم رشدمان نباشد. حال اگر فردی پیدا شد که علاوه بر اینکه مانع نبود، کمک‌کننده هم بود، بسیار خوب است.

اعتمادسازی؛ گام اول
سومین نکته در اصلاح‌گری این است که در قدم اول بایستی اعتمادسازی کرد و فرد به این نتیجه برسد که همسرش مصلحت او را می‌خواهد. همچنین در رابطه زن با شوهر، نکته مهم دیگر این است که روش اصلاحی نباید به‌گونه‌ای باشد که جایگاه همسر را تخریب کند. یکی از عللی که امروزه با کاهش فرزندآوری مواجه هستیم، این است که والدین احساس نمی‌کنند، فرزندان معاون و کمک‌کننده آن‌ها هستند.

آیت‌الله مظاهری به طلبه‌ها توصیه می‌کردند، دنبال همسری با نمره ۱۵ باشید؛ نمره ۱۵ برای زندگی خوب است، اگر نمره ۱۷ بود، عالی است. دنبال ۲۰ نباشید. توقعات‌تان را تعدیل کنید، تا با شخص متوسط هم احساس رضایت داشته باشید

اعتقاد به برابری ضدخانواده است
مسئله بعدی این است که از غلط‌های مشهور زنان مدرن است، این است که من باید حقوق و نقش‌های برابر با همسرم داشته باشم. به جرأت می‌توانم بگویم که در طول تاریخ بشریت، هیچ آموز‌ه‌ای نظیر آموزه برابری، ضدخانواده نبوده است. برابری، سم مهلک خانواده است. افرادی که عاقلانه این آموزه را به‌کار می‌برند، درصدد تخریب خانواده هستند. آنچه که آموزه‌های اسلامی بر آن تأکید دارد، برابری زن و مرد در انسانیت و ارزشمندی است؛ نه چیزی دیگر. زن و مرد هر دو انسان‌اند، ویژگی‌های انسان کامل را دارند و هر دو نیز می‌توانند به مقامات عالی دست یابند.

جایگاه پدر

اگر پدر صرفاً نان‌آور خانه باشد و نظارت بر فرزندان نداشته باشد، نقش پدری اش کمرنگ می شود

 

احساس نیاز به یکدیگر
احساس نیاز به یکدیگر در خدمت تقویت پیوندهای خانوادگی است. اگر فرد احساس استقلال از خانواده داشته باشد، به بیراهه خواهد رفت. این احساس نیاز حتی بایستی ابراز شود. استقلال اقتصادی زن از مرد می‌تواند مرد را نسبت به تأمین هزینه‌های خانواده بی‌انگیزه کند. زنان شاغل باید توجه داشته باشند که اگر همسرشان نیازی به درآمد آنها ندارد، درآمدشان را وارد خانه نکنند؛ چرا که می‌تواند منشأ نزاع باشد.
نظام تربیتی ما این حساسیت را ندارد که دختر را برای مادری و همسری تربیت کند و پسر را برای مدیریت خانواده؛ اینکه چگونه صفت شجاعت یا حمایت‌گری را در مرد تقویت کنیم. چگونه عاطفه زن را علاوه بر مادری، در حوزه اجتماعی نیز وارد کنیم؟

مشکلات خانوادگی یک فرصت تمرینی
اگر فرد عادت به حل مشکلات نداشته باشد، در مقیاس بزرگتر و مشکلات جدی‌تر، خیلی زود میدان را خالی می‌کند. مسئله دیگر این است که اگر قدرت مواجهه با مشکلات را داشته باشیم، می‌تواند فرصتی برای تقویت پیوندهای خانوادگی و افزایش همدلی، همفکری و همگرایی است.مشکلات خانوادگی فرصت تمرینی برای مواجهه با مشکلات اجتماعی است. در روایات آمده است که کودکان خود را با قدری از مشکلات به آرامی آشنا سازید تا در بزرگسالی، آمادگی مواجهه با مشکلات اجتماعی را داشته باشند و شکیبایی خود را از دست ندهند.

نیاز به آموزش
نکته حائز اهمیت این است که خانواده‌ها نیاز به آموزش جنسی دارند و این از ضرورت‌های جامعه امروز ما است. بخشی از شکست‌های خانوادگی در حال حاضر ناشی از عدم توجه به این مهارت‌ها و آموزش هاست، البته باید توجه داشت که این آموزش، در فضای اخلاقی صورت گیرد. بیشترین نقش تعلیمی در مسایل جنسی نیز باید بر دوش خانواده باشد.

آموزش حقوق
دو سبک آموزش حقوق در فضای اخلاقی داریم: یک، آموزش حقوق متقابل؛ یعنی حق مرد را به زن و حق زن را به مرد یاد دهیم، تا افراد نه بدهکار شوند، نه طلبکار. دوم اینکه، آموزش حقوق مردان به مردان و زنان به زنان در فضای اخلاقی است.

مهارت‌های ارتباطی لازمه زندگی
حتی اخلاق و حقوق هم برای زندگی خانوادگی کفایت نمی‌کند. مهارت‌های ارتباطی هم لازمه زندگی است و بخشی از کارآمدی خانواده به این مهارت‌ها برمی‌گردد. برخی آموزه‌های دینی هم ناظر به مهارت‌های ارتباطی است. ازطرفی باید توجه داشت که شخصیت اخلاقی نمی‌تواند ضعف‌های مزاجی را پر کند.

حس متقابل
باید توجه داشت که در بسیاری مواقع، پیوندهای عاطفی، ناشی از احساس نیاز ما است. در خانواده‌های سنتی سخنی از عشق آورده نمی‌شد، ولی واقعیت محبت میان آنها بیش از خانواده‌های جدید بود؛ چرا که در عرصه‌های زندگی به یکدیگر وابسته بودند. مرد می‌دانست اگر همسرش غذا درست نکند، ظرف نشوید و...، برایش مشکل‌ساز خواهد بود. زن هم در حمایت مالی، حمایت روانی در مقابل خطرات و... احساس نیاز به مرد داشت. همین احساس نیاز دوطرفه، محبت را میان‌شان جاری می‌کرد.
منبع :مهرخانه/بیتوته

  • نویسنده :
  • بازدید : 154 مشاهده
  • دسته بندی :

بسياري از افراد وابستگي شديد به تلفن همراه دارند

 

وقتي شارژ تلفن هوشمند شما همراه‌تان نيست و باتري‌اش رو به تمام شدن مي‌رود، چه احساسي پيدا مي‌كنيد؟ حسي شبيه به گم كردن يكي از عزيزان‌تان سراغ شما مي‌آيد و اضطرابي همراه با ناراحتي در دل‌تان مي‌نشيند؟ اگر با فاصله گرفتن از تلفن هوشمندتان حس از دست دادن آزار‌دهنده‌اي كه نمي‌توانيد با آن كنار بياييد و احساس پوچ و گنگي كه شما را ميان زمين و آسمان نگه مي‌دارد سراغ شما مي‌آيد، يعني به «نوموفوبيا» يا «ترس از زندگي بدون تلفن همراه» مبتلا شده‌ايد. نوموفوبيا، فوبيا يا ترس مرضي جديدي است كه هر روز قربانيان بيشتري مي‌گيرد. اگر شما هم به يك گوشي‌باز حرفه‌اي تبديل شده‌ايد يا احساس مي‌كنيد پناه بردن مداوم همسرتان به تلفن همراهش ميان شما فاصله ايجاد كرده، به سوالات تستي كه در ادامه آورده‌ايم پاسخ دهيد. نمره‌اي كه از اين تست مي‌گيريد، روشن مي‌كند كه چقدر حال‌تان خراب است.

وقتي باتري تلفن همراه‌تان رو به اتمام مي‌رود دچار نگراني و حتي وحشت مي‌شويد؟ شما تنها كسي نيستيد كه چنين احساسات آزار‌دهنده‌اي را هنگام دور شدن از گوشي هوشمندش تجربه مي‌كند. محققان مي‌گويند آمار مبتلايان نوموفوبيا هر روز بالاتر مي‌رود و توصيه مي‌كنند كه براي سنجش ميزان درگير شدن‌تان با اين فوبيا، به 20 سوالي كه در ادامه آورده‌ايم پاسخ دهيد. بيماري نوموفوبيا خودش را با علائمي مثل ناتواني در خاموش كردن تلفن هوشمند، با وسواس و دقيقه به دقيقه چك كردن تلفن همراه، به هر دري زدن براي شارژ كردن باتري تلفن همراه يا بردن آن به حمام، نشان مي‌دهد. هرچه تعداد علائمي كه وابستگي بيمارگونه شما به تلفن همراه‌تان را تاييد مي‌كند بيشتر باشد، يعني بيشتر دچار اين فوبيا هستيد و اگر خودتان با هر روز كمتر كردن اين وابستگي از پس مشكل‌تان برنياييد، بايد با كمك يك روانشناس اين ترس را از خود دور كنيد.

زنان در خط مقدم
درحالي‌که بسياري از خانم‌ها از گوشي‌باز شدن همسرشان و وابستگي شديدش به تلفن همراه شكايت مي‌كنند، محققان ادعاي ديگري را در مورد ميزان مبتلايان به نوموفوبيا مطرح مي‌كنند. بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه خانم‌ها 6/3 برابر بيشتر از آقايان در معرض دچار شدن به نوموفوبيا قرار دارند. مطالعات قبلي نشان داده بود كه افراد 18 تا 24 ساله، بيشترين درجه ابتلا به اين بيماري را دارند و 77 درصدشان حتي نمي‌توانند نيمي از روز را بدون تلفن همراه خود زندگي كنند. اين افراد بدون همراه داشتن تلفن همراهي كه به اينترنت دسترسي دارد، احساس آشفتگي، نگراني يا حتي ناامني مي‌كنند و نمي‌توانند آرامش‌شان را حفظ كنند.

چه نمره‌اي مي‌گيريد؟
مقابل هر سوال، عدد يك تا هفت را بنويسيد و با اين روش به خودتان نمره دهيد: عدد يك به معناي به‌شدت مخالف و عدد هفت به معناي به‌شدت موافق است. اعداد دو تا شش هم درجه‌اي از مخالفت يا موافقت شما را نشان مي‌دهند كه خودتان مي‌توانيد ميزانش را تخمين بزنيد و با توجه به آن نمره‌گذاري كنيد. هرچه نمره‌اي كه مي‌گيريد بالاتر باشد، معنايش اين است كه بيشتر به «نوموفوبيا» دچار هستيد.

دور شدن از گوشي هوشمند

بعضی از افراد حتي نمي‌توانند نيمي از روز را بدون تلفن همراه خود زندگي كنند

 

به اين سوال‌ها پاسخ دهيد
1. اگر نتوانم با كمك تلفن همراه هوشمندم به اطلاعات مورد نيازم دست پيدا كنم، حس مي‌كنم چيزي را گم كرده‌ام.

2. اگر لحظه‌اي كه به اطلاعات نياز دارم، اينترنت موبايلم قطع باشد و نتوانم آنها را با گوشي هوشمندم به دست بياورم، آشفته مي‌شوم.

3. عادت دارم خبرهاي روز را با تلفن همراهم بخوانم و اگر اين دسترسي برايم محدود شود، اعصابم به هم مي‌ريزد.

4. من از قابليت‌هاي تلفن هوشمندم استفاده زيادي مي‌كنم و اگر به دليلي نتوانم با آن كار كنم، اعصابم به هم مي‌ريزد.

5. تمام شدن باتري تلفن همراه به من استرس مي‌دهد و اعصابم را خرد مي‌كند.

6. اگر بسته اينترنتم رو به اتمام برود يا حجمش كم و محدود شود، حالم بد  مي‌شود.

7. هر جا مي‌روم، قبل از هر كاري دنبال آنتن واي‌فاي مي‌گردم.

8. اگر نتوانم از تلفن هوشمندم استفاده كنم، احساس مي‌كنم بين زمين و آسمان گير كرده‌ام.

9. وقتي كه امكان چك كردن تلفن برايم وجود ندارد، مدام به اين موضوع فكر مي‌كنم و تا زمان مناسب را پيدا نكنم، ذهنم آرام نمي‌شود.

10. از اينكه نمي‌توانم با دوستان يا خانواده‌ام ارتباط برقرار كنم، مشوش مي‌شوم و احساس ناراحتي مي‌كنم.
 
11. اينكه خانواده يا دوستانم نتوانند من را پيدا كنند، من را نگران مي‌كند.

12. اينكه پيامك‌ها و تماس‌هاي ديگران را نتوانم دريافت كنم، من را عصبي مي‌كند.

13. اينكه در دسترس دوستان يا خانواده‌ام نباشم، من را نگران مي‌كند.

14. از اینکه ندانم  در لحظه‌اي كه تلفن همراهم نيست چند نفر خواسته‌اند با من تماس بگيرند من را عصبي مي‌كند.
 
15. نگران اين مي‌شوم كه رابطه نزديكم با دوستان يا خانواده به‌خاطر در دسترس آنها نبودن خدشه‌دار شود.

16. اينكه هويت آنلاينم را از من بگيرند و در شبكه‌هاي اجتماعي با كمك تلفن همراهم حضور نداشته باشم، من را عصبي مي‌كند.

17. از اينكه نتوانم با خواندن اخبار به كمك تلفن هوشمندم به روز باشم و با دوستانم در شبكه‌هاي اجتماعي وارد ارتباط شوم خوشم نمي‌آيد.

18. وقتي نمي‌توانم آپديت‌هاي روي موبايلم و نوتيفيكيشن‌هايي كه برايم مي‌آيد را چك كنم، احساس بد و گنگي پيدا مي‌كنم.

19. از اينكه نتوانم اي‌ميل‌هاي تازه‌ام را با كمك تلفن همراهم چك كنم، مضطرب مي‌شوم.

20. وقتي تلفن همراهم با من نيست، احساس عجيبي پيدا مي‌كنم، چون نمي‌دانم چه كار بايد بكنم.

معتاد بودن به موبایل بازی

استفاده زیاد از تلفن همراه ، افراد را بيشتر در معرض ابتلا به تومورهاي مغزي قرار می دهد

 

چقدر حال‌تان خراب است؟
20 تا 60 : به نوموفوبياي خفيفي دچار شده‌ايد.
60 تا 100 : مي‌توان گفت كه مبتلا به نوموفوبيا هستيد اما حال‌تان چندان خراب نيست.
بالاتر از 100 : حال‌تان حسابي خراب است و بايد به فكر ترك اعتياد و وابستگي‌تان به تلفن همراه باشيد.

می‌دانید موبایل با شما چه می‌کند؟
تنها شما نیستید که از معتاد بودن به موبایل بازی ْآسیب می‌بینید، حتی جنینی که در شکم‌تان هست هم از آسیب‌های ناشی از گوشی‌دوستی در امان نیست.

موبايل به بغل نخوابيد
قرار دادن تلفن همراه در كنار خودتان در طول شب تاثيرات نامطلوبي بر كيفيت خواب مي‌گذارد. به باور محققان پرتوهايي كه از صفحه تلفن همراه ساطع مي‌شود، باعث ايجاد تداخل در روند طبيعي بدن و ميزان ترشح هورمون‌ها مي‌شود. اين پرتوها باعث تحريك شبكيه چشم و افزايش ساعات بيداري مي‌شود؛ چراكه نور تلفن‌هاي هوشمند مانند ساير نورهاي مصنوعي از ترشح هورمون ملاتونين كه در طول خواب ترشح مي‌شود، جلوگيري مي‌كند و بر كيفيت خواب تاثير نامطلوبي مي‌گذارد.

باردار‌ها مراقب باشند
اگر باردار هستيد، مراقب باشيد. محققان مي‌گويند استفاده خانم‌هاي باردار از تلفن همراه، در آینده كودكان آنها را 54 درصد بيشتر به مشكلات رفتاري و احساسي دچار مي‌كند. پژوهشگران مي‌گويند كودكاني كه قبل و بعد از تولد در معرض تشعشعات تلفن همراه قرار مي‌گيرند، 25 درصد بيشتر به مشكلات احساسي، 24‌درصد بيشتر به مشكلات ارتباطي، 35 درصد بيشتر به بي‌ميلي در شركت در فعاليت‌هاي فوق برنامه و 49 درصد بيشتر به مشكلات رفتاري دچار مي‌شوند.

مغزتان در خطر است
شايد بي‌خوابي از كوچك‌ترين مشكلاتي باشد كه به‌خاطر اعتياد به تلفن همراه سراغ‌تان مي‌آيد. محققان مي‌گويند استفاده طولاني مدت از تلفن همراه خطر مبتلا شدن‌تان به برخي از سرطان‌ها را بيشتر مي‌كند. بر اساس پژوهش‌هاي آنها، كساني كه زياد از تلفن همراه استفاده مي‌كنند در سال‌هاي پيري بيشتر در معرض ابتلا به تومورهاي مغزي قرار مي‌گيرند. گذشته از اين محققان معتقدند استفاده بيش از اندازه از تلفن همراه، سن ابتلا به اين سرطان را 10 سال پايين‌تر مي‌آورد.

منبع:مجله سیب سبز/ بیتوته 

  • نویسنده :
  • بازدید : 147 مشاهده
  • دسته بندی :

نشانه هایی برای شناخت شخصیت افراد وجوددارد

 

زمانی که دو نفر برای اولین بار همدیگر را ملاقات می کنند، به دنبال نشانه هایی برای شناخت شخصیت هم می گردند. از حالت دست گرفته تا شیوه جواب دادن به تلفن همراه، همگی راههایی هستند که به کمک آنها می توانید شخصیت طرف مقابل را تا حدودی تشخیص دهید.


ما در اینجا برخی از رایج ترین رفتارها را که معیاری برای قضاوت شما می توانند باشد، برایتان آورده ایم.

حالت دست

تست روانشناسی

از طریق حالت دست طرف مقابل،می توان شخصیت او را تشخیص داد

 

شما می توانید از طریق حالت دست طرف مقابل، شخصیت او را تشخیص دهید. افرادی که حرکات دست زیادی دارند، معمولا افرادی قدرتمند با اعتماد به نفس بالا هستند که دوست دارند خودشان را در مقابل دیگران بیان کنند در حالی که آنهایی که زیاد هنگام صحبت کردن دست خود را تکان نمی دهند، افرادی کم رو و بدون اعتماد به نفس هستند که به دنبال ساده ترین راه برای انجام کارهایشان می گردند.

وقت شناسی
آیا دیر سر قرارتان رسیده اید؟ این رفتار شما بر شخصی که منتظر شما مانده است، تاثیر منفی خواهد گذاشت. افرادی که وقت شناس هستند، افراد با انگیزه ای هستند که ساختار ذهنی منظمی دارند و برای لحظه به لحظه زندگی خود ارزش قائلند در صورتی که افراد وقت نشناس، افراد بی ملاحظه ای هستند که همیشه در حال دویدن به این طرف و آن طرف اند و تمام کارهای خود را در دقیقه 90 انجام می دهند.

طرز برخورد با کارکنان رستوران

خصوصیات شخصیتی افراد

از طرز برخورد افراد با گارسن های رستوران، کارمندان هتل می توانید شخصیت او را تشخیص دهید

 

سعی کنید هیچگاه با فردی که با کارمندان رستوران بد برخورد می کند، قرار ملاقات نگذارید. شما از طرز برخورد افراد با گارسن های رستوران، کارمندان هتل و نگهبانان می توانید تشخیص دهید که آیا طرف مقابل تان فرد مودبی است یا خیر. افرادی که شغل دیگران را معیار احترام گذاشتن به آنها قرار می دهند، افراد قابل اعتمادی نیستند.

طرز نگاه هنگام نوشیدن
تحقیقیات نشان داده افرادی که هنگام نوشیدن قهوه یا چای، به داخل فنجان نگاه می کنند، افرادی درونگرا، ایده آلیسم، آگاه و متمرکز هستند. اما فردی که به لبه های فنجان نگاه می کند، فردی است که بسیار تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و نسبت به اتفاقات اطراف خود آگاه است. بی خیالی، برونگرایی و قابل اعتماد نیز از دیگر خصوصیات شخصیتی این دسته است. آنهایی که هنگام نوشیدن نیز چشمان خود را می بندند، افرادی هستند که در زندگی درد و رنج کشیده اند اما سعی می کنند خودشان را با خوشی ها سرگرم کنند.

جویدن ناخن ها
بله، این یک نشانه است. تحقیقات نشان داده افرادی که ناخن های خود را می جوند یا با موهای خود بازی می کنند یا حتی پوست تن خود را می خارانند، تمایل به کمال گرایی دارند و نمی توانند آرامش خود را به طور کامل حفظ کنند.

دست خط
فرقی نمی کند که شما یک نامه عاشقانه بنویسید یا یک لیست خرید روزانه، دست خط شما می تواند شخصیت شما را لو دهد.

افرادی که هنگام نوشتن فشار زیادی به خودکار می آورند افرادی لجوج هستند که از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردارند. اگر کلمه های نوشته شده درشت و بزرگ باشند، شما فردی مردم محور هستید در حالی که دست خط ریز و کوچک نشان از درون گرایی شما دارد.

اگر دست خط شما به سمت راست شیب داشته باشد، شما فردی احساساتی و مهربان هستید اما اگر شیب آن به سمت چپ باشد، درونگرایی از خصوصیات اخلاقی شما است. دست خط های صاف نیز نشانه عملگرایی می باشد.

چک کردن گوشی

شخصیت شناسی از روی رفتار و حرکات

چک کردن گوشی و زمان ومکان استفاده از آن می تواند شخصیت شما را آشکار کند

 

چک کردن گوشی و این که چه زمان و مکانی گوشی خود را از جیب یا کیف تان در می آورید، می تواند شخصیت شما را آشکار کند. اگر فردی هستید که مدام شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک یا ایمیل خود را چک می کنید، نشان می دهد که شما در مورد مسائل عاطفی ثبات ندارید و مدام حال و هوایتان تغییر می کند.

تماس چشمی
برقرار نکردن تماس چشمی نشان دهنده عدم اعتماد به نفس است و این که فرد بر رفتارهای خود کنترل نداشته و همیشه برای انجام کارهایش نیاز به یک تلنگر از سوی اطرافیان دارد. اینگونه افراد اراده ای ضعیف دارند.

اما از طرف دیگر افرادی که اعتماد به نفس زیادی دارند، از برقرار کردن تماس چشمی واهمه ای ندارند و هنگام صحبت با دیگران به مدت طولانی تری به چشم های طرف مقابل خیره می شوند. اینگونه افراد در برقراری روابط اجتماعی با دیگران موفق تر هستند.

منبع:برترین ها

 بیتوته 

  • نویسنده :
  • بازدید : 196 مشاهده
  • دسته بندی :

تعبیر عربی بودن كه در قرآن كریم در حدود 10 مورد آورده شده، اشاره به زبان عربی امروزی نیست بلكه مراد واضح و روشن بودن آن تعالیم الهی و خالی بودن آنها از پیچیدگی و ابهام می باشد.


در این نوشتار بنا داریم با ویژگی های منطقه جزیره العرب كه عربستان جزئی از آن منطقه بزرگ محسوب می شده، آشنا شویم سپس ویژگی ها و خصوصیات زبان عربی را مورد بررسی قرار دهیم. از این رو توجه به مطالب ذیل لازم است: 
1 ـ اهمیت و سوق الجیشى بودن سرزمین حجاز و مناسب بودن این منطقه براى نشر اسلام نسبت به دیگر مناطق جهان و حكمت هاى دیگرى باعث شد این سرزمین خاستگاه بعثت پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) باشد.

سخنورى و به رخ كشیدن سخنان ادبى و اشعار زیبا، سرزمین مكه و اطراف آن را به میدان هماوردى ساكنانش ـ در این زمینه ـ تبدیل كرده بود، و از سویى حكمت الهى اقتضا داشت كه معجزه ى پیامبر صلی الله و علیه وآله متناسب فن و علم رایج در آن زمان و مكان باشد; همان گونه كه در معجزه هاى پیامبران دیگر، این مصلحت رعایت شده است.
در چنین شرایطى بهترین معجزه، آوردن كتابى است كه با سخنان شیوا و دلنشین، برترى خود را بر قوى ترین و زیباترین سخنان آن دوران آشكار كند. 

 با توجه به روحیه خاص مردم عربستان و خوی تعصب و جاهلیت و نادانی که با اعتقادات آنان عجین گشته بود و نیز با زبان عربی به خوبی آشنایی داشتند و به آن شعر می سرودند و نثر می نوشتند و باهم رقابت ادبی داشتند، اگر زبان قرآن، زبان دیگری غیر از زبان عربی بود یقیناً لجاجت با قرآن و آوردن آن مضاعف می شد و از آنجا که قرآن کریم کلام خدا است و کلام خدا باید با روشن ترین وجه بیان شود و هیچ گونه ابهام و گنگی نداشته باشد لذا قرآن به زبان عربی نازل گردیده تا زمینه برای بهانه جویان فراهم نباشد.

2 ـ خانه كعبه به عنوان مقدس ترین بنای جهان توسط حضرت ابراهیم (علیه السلام) و به امر خداوند متعال در این منطقه بنا شده كه به عنوان قبله مسلمانان قرار گرفت. 
2 ـ بنای مقدس دیگری به نام بیت المقدس كه قبله اولین مسلمانان بود در این منطقه واقع شده است.
3 ـ پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عربستان متولد شده است. زیرا طائفه و قبیله ی ایشان كه از نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) هستند و آنجا ساكن بوده اند. لذا همان گونه كه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن منطقه متولد شده، در همان منطقه نیز قرآن بر ایشان نازل گردیده است.

نزول قران

4 - با توجه به روحیه خاص مردم عربستان و خوی تعصب و جاهلیت و نادانی که با اعتقادات آنان عجین گشته بود و نیز با زبان عربی به خوبی آشنایی داشتند و به آن شعر می سرودند و نثر می نوشتند و باهم رقابت ادبی داشتند، اگر زبان قرآن، زبان دیگری غیر از زبان عربی بود یقیناً لجاجت با قرآن و آوردن آن مضاعف می شد و از آنجا که قرآن کریم کلام خدا است و کلام خدا باید با روشن ترین وجه بیان شود و هیچ گونه ابهام و گنگی نداشته باشد لذا قرآن به زبان عربی نازل گردیده تا زمینه برای بهانه جویان فراهم نباشد.
قرآن کریم می فرماید: “وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ.”(فصلت /44) و اگر [این كتاب را] قرآنى غیر عربى گردانیده بودیم قطعاً مى‏ گفتند چرا آیه ‏هاى آن روشن بیان نشده.

 

ویژگی های زبان عربی

1 - زبان شناسان عقیده دارند كه زبان عربى داراى امتیازاتى است كه در سایر زبان ها نیست; قواعد آن قیاسى تر از سایر زبان هاست. اشتقاق كلمات و واژه هاى آن بیش از سایر زبان هاست.

دستور زبان و علم فصاحت و بلاغت آن نیز، این زبان را از دیگر زبان ها ممتاز مى سازد; از این رو در باره ى زبان عربى قرآن، می فرماید: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ، عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ،بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُّبِینٍ (شعرا آیه 193- 195)

برای اینکه جای هیچ گونه عذر و بهانه ای برای کسی باقی نماند “آن را به زبان عربی آشکار نازل کرد.

در روایتى آمده است: «یبیّن الألسن و لا تبیّنه الألسن (اصول كافى، ج2، ص637، كتاب فضل القرآن) عربى فصیح، از واژه ها و ساختارى برخوردار است كه گویایى دیگر زبان ها را دارد، در حالى كه زبان هاى دیگر گویایى زبان عربى را ندارند».
در تفسیر نورالثقلین در تفسیر “بلسان عربی مبین” شخصی به نام حجال از امام صادق (علیه السلام) سوال نمود. ایشان فرمودند: یعنی آن زبان ها را روشن می کند و آن را زبان ها روشن نمی کنند. (نورالثقلین: ج 4، ص 65، فصلت، آیه 44)
در تفسیر نمونه تفسیر آیه “ نزل به الروح الامین ... بلسان عربی مبین (تفسیرنمونه: ج 15، ص 347) می نویسد برای اینکه جای هیچ گونه عذر و بهانه ای برای کسی باقی نماند “آن را به زبان عربی آشکار نازل کرد.
در تفسیر علی بن ابراهیم در فضیلت و برتری عجم بر عرب در پذیرش قرآن آمده است: از امام صادق (علیه السلام) نقل است: که درباره آیه “وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ” (198، شعراء) فرمودند: اگر قرآن بر عجم نازل شده عرب به آن ایمان نمی آورد و این برای عجم فضیلتی است .
3 ـ شیوایی و رسایی آن تا حدّی است كه بدون ابهام، معنا و مقصود خود را به طور واضح و روشن به مخاطب تفهیم می كند، كما این كه خداوند متعال در آیه 28 سوره «زمر» به این مطلب این چنین اشاره فرموده: قُرْآنًا عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ: قرآنی است فصیح و خالی از هرگونه كجی و نادرستی باشد كه اهل تقوی شوند.

 

نتیجه

با ویژگی های منطقه حجاز و عربستان و خصوصیات بارز زبان عربی در می یابیم كه بهترین مكان نزول قرآن و بهترین زبان برای كلام قرآن در نظر گرفته شده است تا تعالیم نورانی قرآن كریم به سایر نقاط جهان انتقال یابد بدون این كه از محتوا و مضمون آن كاسته شود، البته شایان ذكر است كه تعبیر عربی بودن كه در قرآن كریم در حدود 10 مورد آورده شده، اشاره به زبان عربی امروزی نیست بلكه مراد واضح و روشن بودن آن تعالیم الهی و خالی بودن آنها از پیچیدگی و ابهام می باشد، از این رو می توان خلاصه ای از محتوای این چند آیه را این چنین بیان كرد: ما قرآن را به شیوه ای واضح و روشن و با بیانی رسا و شیوا برای شما فرستادیم.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


  • نویسنده :
  • بازدید : 177 مشاهده
  • دسته بندی :

وقتی كم‌طاقت و بی‌حوصله هستید، هر موضوع كوچكی می‌تواند روی اعصاب‌تان راه برود

 

وقتی كم‌طاقت و بی‌حوصله هستید، هر موضوع كوچكی می‌تواند روی اعصاب‌تان راه برود و زندگی را برای‌تان سخت كند. بی‌تابی نه تنها شما را آزار می‌دهد، بلكه دنیا را به كام اطرافیان شما هم تلخ می‌كند چون مدام غر می‌زنید و به زمین و زمان بد و بیراه می‌گویید. در اینجا برای سنجش میزان بی‌طاقتی شما تستی وجود دارد كه به شما كمك می‌كند دلیل این ویژگی‌تان را ریشه‌ای‌تر ببینید و برای رفع آن تلاش كنید.

با فردی همكار هستید كه به نظر شما سرعت كار كردن  او روی یك پروژه  مشترك در حد لاكپشت است! در این شرایط چه كار می‌كنید؟
1.سعی می‌كنید تا آنجا كه امكان دارد كارها را خودتان برعهده بگیرید.
2.ذهن‌تان را روی موضوعات دیگر متمركز می‌كنید.
3.روزی سه‌بار یادآوری می‌كنید كه مهلت تحویل پروژه رو به اتمام است.
4.با عصبانیت سرعت كارتان را افزایش می‌دهید.

با كوهی از فایل‌های طبقه‌بندی نشده روبه‌رو می‌شوید كه باید آنها را دسته‌بندی كنید.  واكنش شما چگونه است؟
1.دست به كار می‌شوید. به خودتان یادآوری می‌كنید كه بعد از تمام شدن كار چه احساسات خوبی به شما دست می‌دهد.
2.حداكثر دو ساعت به انجام این كار اختصاص می‌دهید. سپس به كار دیگری مشغول می‌شوید.
3.در حالی‌كه به بوروكراسی بد و بیراه می‌گویید، كاغذها را دسته‌بندی می‌كنید.
4.با عصبانیت و غر غر سراغ فایل‌ها می‌روید. چقدر بد كه نمی‌توانید آنها را به‌طور دقیق طبقه‌بندی كنید.

در حال تماشای فیلمی هستید كه به نظرتان كسل‌كننده است. حوصله‌تان سر رفته! در این وضعیت چه كار می‌كنید؟
1.همزمان كتابی به دست می‌گیرید و مشغول خواندن می‌شوید اما حواس‌تان به صفحه تلویزیون هم هست.
2.وقتی حوصله‌تان سر می‌رود كانال‌ها را عوض می‌كنید.
3.زیر لب به كارگردان بی‌استعداد بد و بیراه می‌گویید.
4.كنترل اعصاب‌تان را از دست می‌دهید و به دنبال تماشای برنامه دیگری می‌روید.

با یك چرخ پر از مواد غذایی به سمت صندوق فروشگاه زنجیره‌ای می‌روید كه ناگهان با صفی طولانی روبه‌رو می‌شوید. وقتی می‌بینید كه باید مدت‌ها معطل شوید، چه كار می‌كنید؟
1.به وای فای گوشی وصل می‌شوید و خودتان را با شبكه‌های اجتماعی یا بازی موبایل مشغول می‌كنید.
2.به یكی از دوستان‌تان زنگ می‌زنید.
3.به فردی كه كنار شما ایستاده غر می‌زنید.
4.با عصبانیت بعضی از كالاهای غیر ضروری را حذف می‌كنید تا به صف اجناس كمتر از 10 عدد ملحق شوید و كارتان زودتر راه بیفتد.

یكی از دوستان‌تان با شما تماس می‌گیرد و از مشكلاتش درددل می‌كند. چه برخوردی دارید؟
1.ضمن اینكه مشغول اتو كردن لباس‌تان هستید به حرف‌هایش گوش می‌دهید.
2.ناگهان به مكالمه پایان می‌دهید و موبایل‌تان را خاموش می‌كنید.
3.به او توصیه می‌كنید در این شرایط چه كار كند و سپس با یك بهانه مكالمه را به پایان می‌رسانید.
4.وقتی مدام جملاتش را تكرار می‌كند صحبت‌های‌تان را تمام می‌كنید.

مشغول كار روی پروژه‌ای هستید كه به مشكل بر می‌خورید. چه واكنشی دارید؟
1.این بار كارها را به فرد دیگری واگذار می‌كنید.
2.از افراد تیم‌تان می‌خواهید در مورد مشكل اظهار نظر كنند و پیشنهاد دهند.
3.به خودتان استراحت می‌دهید و زمانی كار را شروع می‌كنید كه احساس می‌كنید برای مقابله با مشكل آمادگی دارید.
4.پروژه دیگری را شروع می‌كنید.

فرزند شما غر می‌زند كه نمی‌خواهد اتاقش را مرتب كند. در این وضعیت چه كار می‌كنید؟
1.خودتان این كار را انجام می‌دهید.
2.در مورد معایب تنبلی سخنرانی می‌كنید.
3.مسئولیت تمیز كردن اتاق را نمی‌پذیرید و اجازه می‌دهید اتاق نامرتب بماند.
4.عصبانی می‌شوید و كودك را تنبیه می‌كنید.

روز دشواری در پیش دارید. چشم‌انداز شما چگونه است؟
1.فرصتی پیش آمده كه همین حالا بر دشواری‌ها متمركز شوید.
2.چالشی است كه توانایی‌های شما را به مبارزه می‌طلبد.
3.اعصاب شما مورد آزمایش قرار می‌گیرد.
4.پادزهری است كه زندگی را از یكنواختی خارج می‌كند.

منتظرید كه یكسری اطلاعات حیاتی به دست تان برسد كه البته این اطلاعات هنوز آماده نشده‌اند. چه كار می‌كنید؟
1.فرد مسئول را به ستوه می‌آورید.
2.فكر می‌كنید زیاد هم مهم نیست، خودتان اطلاعات را جور می‌كنید.
3.كار دیگری انجام می‌دهید.
4.مانند اسفند روی آتش بالا و پایین می‌پرید.

برای رسیدن به مقصد چند مسیر پیش رو دارید. كدام را انتخاب می‌كنید؟
1.قابل اعتماد‌ترین
2.سریع‌ترین
3.آرام‌ترین
4.زیباترین

كار كردن با چه نوع افرادی برای‌تان غیر قابل تحمل است؟
1.افراد مضطرب
2.افراد كم تحرك
3.افراد قابل پیش بینی
4.افراد مستبد

به نظر شما مزیت تكنولوژی چیست؟
1.همیشه می‌توان با دیگران در ارتباط بود.
2.امكان دسترسی سریع به اطلاعات برای‌تان فراهم می‌شود.
3.برای حل مشكلات زندگی راه‌حل‌هایی پیش پای‌تان قرار می‌دهد.
4.خودتان به تنهایی هم می‌توانید از تمام امكانات آن استفاده كنید.

اگر بیشتر پاسخ هایتان 4 هستید...
در صورتی‌كه بیشتر پاسخ‌های‌تان 4  است، بی‌تابی شما با بی‌اعصابی‌تان در ارتباط است.

 

نقطه قوت: روح سركشی دارید كه شما را از زندگی یكنواخت دور نگه می‌دارد.


نقطه ضعف: استقامت كمی دارید و ادامه مسیر برای‌تان دشوار است. اگر در محل كار مشكلی برای‌تان پیش بیاید، در گره ترافیكی گرفتار شوید یا مشكل غیر منتظره‌ای جلوی پای‌تان سبز شود، به سرعت از كوره در می‌روید. بهتر است به این حوادث به عنوان چالشی برای سنجش مهارت و هوشیاری‌تان نگاه كنید. ترجیح می‌دهید كارها را به تنهایی پیش ببرید و البته دلتان نمی‌خواهد با ضعف‌های‌تان روبه‌رو شوید. از اعتراف به شكست متنفر هستید. اجازه اشتباه كردن به خودتان نمی‌دهید. شاید دلیلش این است كه در كودكی پدر و مادر سختگیر و ایده‌آل گرایی داشته‌اید.

راه‌حل: اگر می‌خواهید عصبانی شوید ولی این بار به نقطه شروع برگردید و موضوع را ریشه‌ای‌تر بررسی كنید. لزومی ندارد كه در انجام هر كار از همان بار اول عالی و بدون نقص باشید. گزینه همه یا هیچ را از ذهن‌تان بیرون كنید و صفر و صد نباشید. در این صورت اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتری را تجربه می‌كنید.

 اگر بیشتر پاسخ هایتان 3 هستید...
در صورتی كه بیشتر پاسخ‌های شما  3   است بی‌تابی شما تحت تاثیر اضطراب‌تان قرار دارد.

نقطه قوت: برای انجام كارها استعداد و توانایی خوبی دارید و می‌دانید چطور از امكانات حداكثر استفاده را داشته باشید.

نقطه ضعف: برای پر كردن خلأ‌های درونی‌تان انرژی زیادی صرف می‌كنید. برای فعال بودن هر كاری را انجام می‌دهید كه این موضوع گاهی ممكن است شما را خسته كند. شاید در دوره‌ای از زندگی‌تان احساس كرده‌اید از سوی دیگری ترك شده‌اید یا به افسردگی مبتلا باشید. این احتمال وجود دارد كه در سال‌های ابتدایی زندگی حمایت‌های مورد نیاز را دریافت نكرده باشید.

راه‌حل: در تنهایی‌تان دایره روابط‌تان را بازسازی كنید. روی دو یا سه اولویت زندگی متمركز شوید. تمرین كنید كه در یك زمان فقط یك كار را انجام دهید و تمام توجه‌تان را روی آن قرار دهید.

اگر بیشتر پاسخ هایتان 2 هستید...
در صورتی‌كه اكثر پاسخ‌های‌تان  2 است كم صبر و طاقت بودن شما با نیازتان به دنبال كردن تازگی‌ها در ارتباط است.

نقطه قوت: تشنه یادگیری هستید و از آموختن خسته نمی‌شوید.

نقطه ضعف: انرژی شما پراكنده است. خودتان را درگیر مسائل نمی‌كنید. هیجانات تازه، ارتباطات جدید و فرصت‌های بكر تمام چیزی است كه شما را هیجان‌زده می‌كند. ترجیح می‌دهید به جای درجا زدن در جایگاه فعلی سفر ماجراجویانه‌ای داشته باشید. این نوع از كم طاقتی حالتی است كه سبب می‌شود در همه موقعیت‌ها مانند فنری باشید كه هر لحظه می‌خواهد از جا در برود. البته ممكن است این حالت‌ها بیانگر این باشد كه دچار تشویش هستید یا در گذشته غم زیادی را پشت سر گذاشته‌اید.

راه‌حل: از این شاخه به آن شاخه رفتن دست بكشید. هدف‌هایی در زندگی‌تان تعیین كنید كه قابل دستیابی بوده و با توانایی‌های شما هماهنگی داشته باشند. از خودتان بپرسید عمیق‌ترین خواسته‌تان در زندگی چیست. سپس برای رسیدن به آن تلاش كنید.

اگر بیشتر پاسخ هایتان  1 هستید...
در صورتی‌كه بیشتر پاسخ‌های شما  1   است كم‌طاقتی شما با احساس نیاز به كنترل شرایط در ارتباط است.

نقطه قوت: انرژی خوبی دارید كه به دیگران سرایت می‌كند. برای مقابله با مشكلات بزرگ جراتمند هستید.

نقطه ضعف: ممكن است گاهی اوقات انعطاف‌پذیری كمی از خودتان نشان دهید و کله شق و لجوج شوید. فكر می‌كنید محول كردن كارها به دیگران وقت و كیفیت كارها را كم می‌كند. این موضوع می‌تواند به كمبود اعتماد به نفس شما مربوط یا در ایده‌آل‌گرایی شما ریشه داشته باشد. به دیگران فرصت اظهار نظر نمی‌دهید و می‌خواهید خودتان بیشتر مركز توجه باشید.

راه‌حل: احساسات دیگران را در نظر بگیرید و نیاز خودتان به پیشرو بودن را كنترل كنید. اجازه دهید دیگران خودشان باشند. این موضوع به بهبود ارتباط شما با اطرافیان‌تان كمك می‌كند.

كم‌طاقت‌ها شیرینی نخورند!
اگر جزو افرادی هستید كه به كم‌طاقتی شهرت دارید و بیشتر مواقع این موضوع شما را عصبانی و ناراحت می‌كند، توصیه می‌شود مصرف زیاد مواد شیرین را به حداقل برسانید. مصرف زیاد مواد شیرین باعث خواب‌آلودگی، كم‌طاقتی و بی‌حوصلگی می‌شود و ولع افراد را نسبت به مصرف مواد قندی افزایش می‌دهد، بنابراین توصیه می‌شود مصرف انواع شیرینی، كیك، آب‌نبات، نوشابه یا آبمیوه‌های شیرین شده را به حداقل برسانید و به جای آن بیشتر سراغ خوراكی‌هایی مانند انجیر، انگور، پرتقال، زغال اخته، زردآلو، سیب، شاتوت، توت فرنگی و خرما بروید كه در بهبود عملكرد مغز و سلامت كلی شما تاثیرگذار هستند.

چطور كم‌طاقتی را مدیریت كنید
هر وقت احساس كردید در آستانه بی‌تاب شدن هستید و از آستانه صبر و تحمل‌تان به سر رسیده، این توصیه‌ها را دنبال كنید:

- نفس عمیق بكشید. آهسته تنفس كنید و تا عدد 10 بشمرید. انجام این كار به شما كمك می‌كند ضربان قلب‌تان پایین بیاید، بدن‌تان آرام شود و از لحاظ روحی از مشكل پیش آمده فاصله بگیرید.

- كم‌طاقتی می‌تواند سبب انقباض عضلات شما شود. از این رو به‌طور خودآگاه روی آرام سازی بدن‌تان تاكید كنید.

- عواطف و احساسات‌تان را تحت كنترل داشته باشید. یادتان باشد كه در مورد رفتارتان در شرایط مختلف حق انتخاب دارید. می‌توانید صبر و بردباری را انتخاب كنید. این انتخاب شماست كه كم‌طاقت باشید یا صبور و آرام. 

منبع:مجله زندگی ایده آل

  بیتوته

  • نویسنده :
  • بازدید : 230 مشاهده

طرز تهیه فلافل خانگی خوشمزه و ترد

فلافل از جمله غذاهای نانی است که اصلیت آن به لبنان برمی‌گردد طرز تهیه فلافل متفاوت است البته چند نوع فلافل وجود دارد که اصلی‌ترین آن نوعی است که با نخود تهیه می‌شود اما فلافل ماش، عدس، بادمجان، سیب‌زمینی نیز وجود دارد.

 

مواد لازم برای تهیه فلافل:

نخود  300 گرم
 پیاز  1 عدد
 جعفری  نصف استکان
 سیر 3 حبه
آرد نخودچی 2 قاشق غذا خوری
فلفل سیاه 1 قاشق چاای خوری
زیره سبز 1 قاشق چاای خوری
تخم گشنیز 1 قاشق چاای خوری
تخم مرغ 1 عدد (درصورت تمایل)
نمک به میزان لازم

 
طرز تهیه فلافل خانگی با نخود:
برای تهیه فلافل نخود را باید خیس کنیم. خیس خوردن نخود کمی طول می کشد، ولی اگر به نخود درحال خیس خوردن مقداری نمک اضافه کنیم زمان خیس خوردن نخود نصف می شود و در عرض دو سه ساعت نخود آب را به خودش جذب می کند. برای همه حبوبات می شود از این روش استفاده کرد. این راه حل برای مواقعی است که عجله داریم و از قبل فکرش را نکردیم. راحت ترین راه برای طرز تهیه فلافل این است که بعد از خیس خوردن نخود، آن را به همراه پیاز و سیر و ادویه و جعفری داخل میکسر یا همان مخلوط کن بریزیم.


طرز تهیه فلافل خوشمزه,سرخ کردن فلافل,نکات تهیه فلافل

راحت ترین راه برای طرز تهیه فلافل این است که همه مواد را با هم داخل میکسر بریزیم


ولی اگر میکسر در دسترستان نبود می توانید نخود را چرخ کنید و به همراه سیر و پیاز رنده شده و جعفری خرد شده ورز دهید. برای میکس هم لازم نیست خیلی مواد را له کنیم. بعد از اینکه میکس کردید، آرد را اضافه می کنیم. تخم مرغ را هم به مواد اضافه می کنیم و مواد را خوب ورز می دهیم. بعد هم به شکل توپ در می آوریم و در روغن سرخ می کنیم .

 

نکات مهم برای طرز تهیه فلافل خوشمزه:

دستور پخت فلافل,طرز تهیه فلافل,مواد لازم برای تهیه فلافل

باید فلافل ها را در روغن زیاد سرخ کرد


1. برای طرز تهیه فلافل نخود به خاطر آن که نفاخی نخود گرفته شود، بهتر است که آن را چند روز قبل خیس کنید و هر بار آب آن را دور بریزید. حتی می‌ توانید آن را چند بار بجوشانید و آبش را خالی کنید و سپس نخودها را چرخ کنید. به این ترتیب کمتر باعث نفخ می‌ شوند.


2. ادویه هایی که در مواد لازم فلافل گفته شد، ادویه های اصلی برای طرز تهیه فلافل هستند و پیشنهاد این است که حتما از همه ادویه ها برای تهیه فلافل استفاده کنید.


3. بهترین ادویه برای پخت فلافل زیره است البته فرقی نمی‌ کند که شما زیره سیاه اضافه می‌کنید یا سبز. افزودن زیره به فلافل به هضم بهتر آن کمک خواهد کرد.  می‌ توانید به مایه فلافل کمی هم نعناع خشک اضافه کنید به این ترتیب فلافل عطر بهتری پیدا خواهد کرد.

4. هنگام تهیه فلافل دقت کنید که نخودها را زیاد چرخ نکنید تا له نشوند زیرا در این صورت مایه فلافل وا می‌ رود. البته بهتر است خیلی هم نخودها درشت نباشند که زیر دندان احساس شوند بهتر است اندازه نخود های چرخ شده کمی از دانه‌ های شکر درشت‌تر باشد.

5. بعضی ها تخم مرغ را به فلافل اضافه نمی کنند و به تهیه فلافل تا همین مرحله بسنده می کنند ولی به نظر می رسد تخم مرغ حکم چسب را برای مواد دارد و باعث شکیل شدن فلافل می شود و به آن زیبایی می دهد. همچنین از خشک شدن فلافل جلوگیری می کند. درباره بیکینگ‌پودر نیز باید بگویم که فقط مقدار کمی از آن را به مایه فلافل اضافه کنید تا باعث پف کردن آن‌ ها شود.

6. برای سرخ کردن فلافل، آن‌ ها را در ظرفی نچسب و کوچک که روغن عمق پیدا کرده است، قرار دهید تا فلافل‌ها بعد از افتادن در روغن داغ به کف ظرف برخورد کنند و به سطح بیایند. به این ترتیب فلافل خوشمزه و ترد خواهید داشت.

7. برای سرخ کردن فلافل‌ها از قالب‌ های مخصوص استفاده کنید و بگذارید تا روغن کاملاً داغ شود، متاسفانه فلافل را باید در روغن زیاد سرخ کرد تا هم زیباتر شود و هم یکدست پخته شود. ولی می توانید در انتها با دستمال روغنش را بگیرید.

8. چاشنی مناسب غذای فلافل فقط ترشی است، آن هم ترشی انبه، بادمجان یا میوه. البته شما می‌ توانید فلافل را با کلم شور یا ترشی نیز میل کنید.

9. بهتر است نان مناسب برای خوردن فلافل پیتا باشد که نوعی نان لبنانی است و کمی ضخیم‌تر از نان لواش است و دو لایه دارد.

10. نوشیدنی پیشنهادی همراه فلافل نیز یک لیوان چای نعناع است. البته هندی‌ ها با  غذای فلافل نوشیدنی‌ ای به نام لاسی می‌نوشند؛ «لاسی» دوغ شیرینی است که مواد تشکیل‌ دهنده آن، میوه است. 

 

گردآوری: بخش آشپزی بیتوته

منابع :
akairan.com
2nafare.com

  • نویسنده :
  • بازدید : 208 مشاهده
  • دسته بندی :

در توکیو کافی شاپی پر از مار وجود دارد

 

کافی شاپ مارها در توکیو (+تصاویر)
در توکیو کافی شاپی پر از مار وجود دارد. شما می توانید در این کافه که در مرکز خرید هاراجوکو واقع شده است، در کنار مارها قهوه خود را میل کنید. 35 مار از 20 نژاد مختلف در این مکان وجود دارد که مشتریان می توانند هنگام نوشیدن و خوردن غذا مارهای داخل قفس را روی میزهایشان مشاهده کنند. آنها حتی با دادن کمی انعام می توانند مارها را با دست هایشان بگیرند یا حتی با آنها عکس بیاندازند.

 

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

کافی شاپ مارها در توکیو

 

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

در این کافی شاپ، 35 مار از 20 نژاد مختلف وجود دارد

 

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

 جاذبه های گردشگری توکیو

 

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

کافی شاپ مارها در توکیو

 

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

کافه مارها در مرکز خرید هاراجوکو واقع شده است

 

کافی شاپ,کافی شاپ مارها,کافی شاپ مارها در توکیو

 

منبع : bartarinha.ir/ بیتوته

  • نویسنده :
  • بازدید : 145 مشاهده
  • دسته بندی :
شما امروز هم وقتی نام شریف امام صادق(ع) را می‌شنوید، مثل شیعیان زمان حضرت باید بگویید: «چرا ایشان قیام نکرد؟» در حالی‌که ظاهراً زمینۀ قیام برای امام صادق(ع) بسیار مهیا بود و اگر ایشان قیام می‌کرد موفق می‌شد. کمااینکه بنی‌العباس با نام اهل‌بیت(ع) قیام کردند و به قدرت رسیدند. اما چرا خودِ امام صادق(ع) این کار را نکرد؟

در ادامه فرازهایی از این سخنرانی که در ایام شهادت امام صادق(ع) در سال 93 و در هیأت شهدای گمنام ایراد شده بود را می‌خوانید:

زمینۀ قیام برای امام صادق(ع) بسیار مهیا بود

  • سخن مشهور امام صادق(ع) در پاسخ ابومسلم خراسانی، برای ما خیلی قابل تأمّل است و خیلی حرف‌ها برای گفتن دارد. ابومسلم خراسانی-که گاهی به نام‌های دیگری هم مشهور شده- کسی است که علیه بنی‌مروان قیام کرد و قیامش هم موفق شد. البته برخی از بنی‌العباس هم بودند که در عراق فعالیت می‌کردند، اما ابومسلم فعالیت خودش را از خراسان شروع کرد. اینها در ابتدا که قیام کردند، ظاهراً برای بنی‌العباس یا برای شخص خاصی قیام نکردند، بلکه برای رضای خدا و اهل‌بیت پیغمبر(ص) قیام کردند. لذا همه انتظار داشتند که وقتی به این قیام متصل می‌شوند و کمک می‌کنند-بعد از موفقیت قیام- یکی از علویون کار را در دست بگیرد. ولی در نهایت، آنها با زد و بند پنهانی، حاصل کار را برای بنی‌العباس قرار دادند.
  • دربارۀ ماجرای عجیب قیام نکردن امام صادق(ع) سخنان و داستان‌های زیادی در تاریخ وجود دارد که انسان با مطالعه و بررسی این مقطع تاریخی، می‌تواند مطالب زیادی دریافت کند. مکرر نزد امام صادق(ع) می‌آمدند و می‌گفتند: «آقا، شما قیام‌ کنید!» اما حضرت نمی‌پذیرفتند(فَقُلْتُ لَهُ وَ اللَّهِ مَا یَسَعُکَ الْقُعُودُ فَقَالَ وَ لِمَ یَا سَدِیرُ؟ قُلْتُ لِکَثْرَةِ مَوَالِیکَ وَ شِیعَتِکَ وَ أَنْصَارِکَ؛ کافی/2/242) (تقاضای قیام از جانب زید بن علی: فَقَالَ زَیْدٌ دَعْ ذَا عَنْکَ‏ یَا جَعْفَرُ فَوَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَمُدَّ یَدَکَ حَتَّی أُبَایِعَکَ أَوْ هَذِهِ یَدَیِ فَبَایِعْنِی لَأُتْعِبَنَّکَ‏ وَ لَأُکَلِّفَنَّکَ مَا لَا تُطِیقُ فَقَدْ تَرَکْتَ الْجِهَادَ وَ أَخْلَدْتَ إِلَی الْخَفْضِ؛ مناقب ابن‌شهرآشوب/4/225) و (از جانب سهل بن حسن خراسانی: مَا الَّذِی یَمْنَعُکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ حَقٌّ تَقْعُدُ عَنْهُ وَ أَنْتَ تَجِدُ مِنْ شِیعَتِکَ مِائَةَ أَلْفٍ یَضْرِبُونَ بَیْنَ یَدَیْکَ بِالسَّیْفِ؛ مناقب ابن‌شهرآشوب/4/237) و (ذَهَبْتُ بِکِتَابِ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ نُعَیْمٍ وَ سَدِیرٍ وَ کُتُبِ غَیْرِ وَاحِدٍ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع حِینَ ظَهَرَتِ الْمُسَوِّدَةُ قَبْلَ أَنْ یَظْهَرَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ بِأَنَّا قَدْ قَدَّرْنَا أَنْ یَئُولَ هَذَا الْأَمْرُ إِلَیْکَ فَمَا تَرَى قَالَ فَضَرَبَ بِالْکُتُبِ الْأَرْضَ؛ کافی/8/331)
  • اینکه بعضی‌ها مکرراً از امام صادق(ع) می‌خواستند که «قیام کنید» فقط روی حسابِ درک خودشان نبود. یعنی اینکه «الان زمینۀ قیام وجود دارد» فقط برداشتِ آن مؤمنین نبوده، بلکه در روایات هم اشاره شده که حتی احتمال داشت در همان زمان، فرج اتفاق بیفتد. (عَنْ عُثْمَانَ النَّوَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏: کَانَ هَذَا الْأَمْرُ فِی‏َّّ، فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ یَفْعَلُ بَعْدُ فِی ذُرِّیَّتِی مَا یَشَاءُ؛ غیبت طوسی/429) اما بعد از کوتاهی‌های شیعیان و عدم توجه کافی به دستورات ائمه، کار عقب افتاد و به دوران غیبت صغری و غیبت کبری کشیده شد. پس اینکه می‌آمدند و از امام صادق(ع) تقاضا می‌کردند که «قیام کنید»، بر اساس یک مبنایی بوده است. آنها می‌دیدند که زمینۀ این کار، چقدر بالاست. کمااینکه بنی‌العباس هم رسماً با نام اهل‌بیت(ع) و به‌خاطرِ مظلومیت اهل‌بیت(ع) قدرت پیدا کردند ولی خودِ اهل‌بیت(ع) ساکت بودند.

ظاهراً اگر امام صادق(ع) قیام می‌کرد موفق می‌شد /امام صادق(ع) به دنبال یک موفقیت پایدار بود نه موفقیتِ ناپایدار

  • ظاهراً می‌شود این‌طور تحلیل کرد که اگر امام صادق(ع) قیام می‌کردند، موفق می‌شدند. لذا کسانی‌ که به حضرت می‌گفتند «قیام کنید!» حرف بی‌ربطی نمی‌زدند و تجربۀ تاریخی بنی‌العباس در همان مقطع، نشان می‌دهد که اگر کسی به نام اهل‌بیت(ع) قیام می‌کرد، موفق می‌شد. واقعیت‌های تاریخی نشان می‌دهد که اگر خود امام صادق(ع) قیام می‌کردند موفق می‌شدند؛ یک موجی ایجاد می‌شد و حکومت را به‌دست می‌گرفتند. بنی‌العباس هم در آن زمان هنوز عده و عُدّه چندانی نداشتند، به همین دلیل وقتی جنبش خودشان را آغاز کردند، صریحاً اسم خودشان را مطرح نمی‌کردند.
  • بر اساس این تحلیل، علت اینکه امام صادق(ع) قیام نکردند، این بود که حضرت به دنبال یک موفقیت پایدار بودند نه یک موفقیتِ ناپایدار.

رفتار امام صادق(ع) شبیه رفتار امیرالمؤمنین(ع) در استنکاف از پذیرش خلافت بود

  • امام صادق(ع) رفتاری را انجام دادند که شبیه رفتارِ امیرالمؤمنین علی(ع) بود. پس از کشته شدن خلیفۀ سوم مردم خیلی به حضرت علی(ع) اصرار می‌کردند و حضرت استنکاف می‌ورزیدند و می‌فرمودند به دنبال کس دیگری بروید و هرکس دیگری که انتخاب کنید من هم همکاری می‌کنم.(دَعُونِی وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی...وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیراً-و نیز خطاب به مردم فرمودند: لَا حَاجَةَ لِی فِی أَمْرِکُمْ فَمَنِ اخْتَرْتُمْ رَضِیتُ بِهِ؛ الکامل فی التاریخ/ 3/190) حتی امیرالمؤمنین(ع) در همان موقع، به طلحه و زبیر فرمودند که اگر شما این کار را به‌دست بگیرید من حاضرم با شما بیعت کنم (وَ قَد کانَ قال لَهُما قَبلَ بیعَتُهُما لَهُ إِنْ أَحْبَبْتُمَا أَنْ تُبَایِعَانی وَ إِنْ أَحْبَبْتُمَا بَایَعْتُکُمَا فَقَالا لا بَلْ نُبَایِعُک؛ شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید/11/17) و (تاریخ طبری/4/429) (وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ بَایَعَهُ مِنَ النَّاسِ طَلْحَةَ...فَبَایَعَهُ الزُّبَیْرُ وَ قَالَ لَهُمَا عَلِیٌّ إِنْ أَحْبَبْتُمَا أَنْ تُبَایِعَا لِی وَ إِنْ أَحْبَبْتُمَا بَایَعْتُکُمَا فَقَالا بَلْ نُبَایِعُکَ وَ قَالا بَعْدَ ذَلِکَ إِنَّمَا صَنَعْنَا ذَلِکَ خَشْیَةً عَلَى أَنْفُسِنَا وَ عَرَفْنَا أَنَّهُ لَا یُبَایِعُنَا؛ الکامل ابن اثیر/3/191) چرا حضرت این‌گونه رفتار می‌کردند؟ برای اینکه نمی‌خواستند یک حاکمیت ناپایدار شکل دهند. می‌دانستند این اقبال یک اقبال پایدار نیست.
  • بنده نمی‌خواهم این را به عنوانِ یک قانون مطرح کنم و بگویم: «ائمه هدی(ع) اگر دنبال حاکمیت باشند، حتماً دنبال حاکمیتِ پایدار هستند» نه، ممکن است شرایطی پدید بیاید که آدم برای به‌دست آوردن یک حاکمیت ناپایدار هم قیام کند. ولی طبع حاکمیت دینی اقتضاء می‌کند که وقتی برای تحقق آن برنامه‌ریزی می‌کنید برای تحققِ نوع پایدارش برنامه‌ریزی کنید، طبعِ حق، این پایداری را می‌پسندد. حق که موقتی روی کار نمی‌آید، حق می‌آید که برای همیشه آمده باشد. کمااینکه بعد از ظهور ولی عصر(ع) هم، ایشان یک حکومت ابدی در جهان بشریت برقرار خواهند کرد.

امام صادق(ع) نمی‌خواست یک حکومت ناپایدار و موقت تشکیل دهد/ حکومت ناپایدار، خوب‌ها را سیبل دشمن می‌کند

  • بر اساس آنچه در تاریخ می‌بینیم، تمایل امام صادق(ع) به این نبود که بخواهند مؤمنین را در یک مقطعی-به‌صورت موقت- از یک حاکمیتی برخوردار کنند، و لذا قیام نکردند.
  • اما چرا حضرت می‌خواستند یک حکومت ناپایدار تشکیل نشود؟ حکومت ناپایدار عینِ این می‌ماند که شما آدم‌های خوب را از گوشه و کنار، بیرون بیاورید و آنها را سیبل و آماج دشمنی‌ها قرار دهید تا آنها را بزنند! در این صورت معلوم است که با این خوب‌ها چه‌کار خواهند کرد! یعنی شما خوب‌ها را از پناهگاه‌ها و سنگرهایشان بیرون آورده‌اید تا-دشمنان- آنها را تکه تکه کنند! لذا این ایراد وارد است: «شما که می‌دانستید شرایط به‌گونه‌ای نیست که بشود به کمک این خوب‌ها، یک حکومت پایدار ایجاد کرد! در واقع شما با ایجاد یک حاکمیت موقت، باعث شدید که این آدم‌های خوب، از دم شمشیر بگذرند و کشته شوند»
  • دلیل این سخن بنده هم کربلاست! در کربلا، خوب‌ها دورِ اباعبدلله الحسین(ع) جمع شدند و همه بالاتفاق به شهادت رسیدند. و ائمه هدی(ع) نمی‌خواستند این اتفاق بیفتد. لذا وقتی به امام حسن مجتبی(ع) -نعوذُ باللّه- می‌گفتند که «شما مؤمنین را ذلیل کردید!» حضرت می‌فرمود: من به نفعِ شما و برای «بقای» شما این صلح را پذیرفتم. من اگر قیام می‌کردم تمام شما که اصحاب من هستید، نابود می‌شدید.(...یَا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع مَا أَنَا بِمُذِلِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَکِنِّی مُعِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُکُمْ لَیْسَ بِکُمْ عَلَیْهِمْ قُوَّةٌ سَلَّمْتُ الْأَمْرَ لِأَبْقَى أَنَا وَ أَنْتُمْ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ کَمَا عَابَ الْعَالِمُ السَّفِینَةَ لِتَبْقَى لِأَصْحَابِهَا وَ کَذَلِکَ نَفْسِی وَ أَنْتُمْ لِنَبْقَى بَیْنَهُم‏؛ تحف‌العقول/308) همچنین طبق روایات، ائمۀ هدی(ع) اگر مظلومانه در سکوت مسموم شدند و فریادِ «هَل مِن ناصرِ» سر ندادند برای این بوده که اگر فریادِ «هَل مِن ناصرِ» سر می‌دادند همان تعداد اندک مؤمنین اطرافشان نیز، همگی به شهادت می‌رسیدند و اهل‌بیت(ع) نمی‌خواستند این اتفاق بیفتد.

بعد از یک حکومت دینی، دشمنی‌ها با دین و خوبها، صد برابر می‌شود

  • بعد از یک حکومت دینی، دشمنی‌ها با دین و اهل‌بیت(ع) و خوبانِ مرید اهل‌بیت(ع)، صد برابر می‌شود، یک نمونه‌اش دوران معاویه و یزید و بنی امیه بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) است. شما می‌توانید در همین تجربۀ انقلاب اسلامی هم این را ببینید. بعد از انقلاب، معلوم شد که دین عجب قدرتی می‌تواند ایجاد کند! لذا-دین، متدینین و علمای دین- خیلی بیشتر و شدیدتر دشمن پیدا کردند. البته در قضیۀ فتوای تحریم تنباکو نیز همین اتفاق افتاد.
  • در موقعیت‌های ورزشی مثل رقابت‌های کُشتی نیز، شما تا وقتی که مدال طلا به گردن نیاوریزی، حریف‌های قَدَر پیدا نمی‌کنی. اما یکبار که موفق شدی مدال طلا را به گردن بیندازی، تازه قویترین حریف‌ها، تو را نشانه می‌گیرند که بزنند و تلاش می‌کنند تو را شکست دهند! و الا اگر شما اصلاً عضو تیم ملی نباشی، و حتی یک مدال برنز هم نبرده باشی، دیگر کسی با شما کاری ندارد!

توقع امام صادق(ع) از یارانش برای برقراری حاکمیت، در حدّ شیعۀ تنوری بود

  • امام صادق(ع) در معرضِ به دست گرفتن حاکمیت دینی بودند اما در چنان فضایی، حاکمیت را نپذیرفتند، چون به یک حاکمیت ناپایدار منجر می‌شد و باعث می‌شد همان تعداد-اندک- مؤمنین هم به شهادت برسند و آن نهالی که در خاک ریشه دوانده بود، خشکیده شود. لذا وقتی‌ که اطرافیان حضرت می‌آمدند و از ایشان تقاضا می‌کردند که «آقا شما قیام کنید» ایشان-با تعابیر مختلف- مباحثی را مطرح می‌کردند که نشان می‌داد انتظار و توقع ایشان از یارانشان، برای برقراری حاکمیت خیلی بالاست. در واقع حضرت -به تعبیری- می‌فرمودند: با شماها نمی‌شود جامعه را اداره کرد! ما اگر بخواهیم حکومت کنیم، یارانی می‌خواهیم که شیعۀ تنوری باشند! یعنی حضرت سطح توقع خودشان را بالا می‌بردند تا حساب کار دستِ دیگران بیاید.
  • امام صادق(ع) به آن شخصی که نزد حضرت آمده بود و تقاضای قیام داشت، فرمود: بلند شو و برو در آتش! او گفت: برای چه؟ مگر من چه‌کار کرده‌ام؟ آقا فرمود: نمی‌خواهد بروی! و بعد، یکی از یارانشان آمد و حضرت بدون مقدمه به او فرمودند: برو در آتش! او هم بلافاصله وارد تنور آتش شد. آن شخص اول که خیلی نگران بود، رفت درون تنور را نگاه کرد و دید که او سالم در درون آتش نشسته و ذکر می‌گوید. بعد حضرت به آن شخص اول فرمود: چند نفر مانند این داریم؟ گفت: هیچ‌کس، همین یک دانه است.(عَنْ مَأْمُونٍ الرَّقِّیِّ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ سَیِّدِیَ الصَّادِقِ ع إِذْ دَخَلَ سَهْلُ بْنُ حَسَنٍ الْخُرَاسَانِیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَکُمُ الرَّأْفَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْتِ الْإِمَامَةِ مَا الَّذِی یَمْنَعُکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ حَقٌّ تَقْعُدُ عَنْهُ وَ أَنْتَ تَجِدُ مِنْ شِیعَتِکَ مِائَةَ أَلْفٍ یَضْرِبُونَ بَیْنَ یَدَیْکَ بِالسَّیْفِ...ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا خُرَاسَانِیُّ وَ انْظُرْ مَا فِی التَّنُّورِ قَالَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَرَأَیْتُهُ مُتَرَبِّعاً فَخَرَجَ إِلَیْنَا وَ سَلَّمَ عَلَیْنَا فَقَالَ لَهُ الْإِمَامُ ع کَمْ تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا فَقُلْتُ وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِداً فَقَالَ ع لَا وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِداً أَمَا إِنَّا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت‏؛ مناقب ابن‌شهرآشوب/4/237)
  • دربارۀ امام باقر(ع) نیز نقل شده است که شخصی خیلی به حضرت اصرار می‌کرد «قیام کنید! شما تعداد زیای شیعه دارید.» حضرت فرمود: آیا شما نسبت به همدیگر این‌گونه هستید که راحت دست در جیبِ هم کنید؟ یعنی از نظر مالی، با هم این‌قدر راحت هستید؟ گفت: نه این‌طور نیست که از اموال همدیگر برداریم. آقا فرمود: آن کسی‌که قیام خواهد کرد، یارانش این‌گونه خواهند بود. پس دیگر نگو ما قیام کنیم. (قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ لَجَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِی‏ءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا. فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. ثُمَّ قَالَ... إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ‏. اختصاص شیخ مفید/24)

فرهنگ سیاسی جامعۀ ما با فضای بیانات امام صادق(ع) فاصله دارد

  • الان این سخنان، در فضای جامعۀ ما قابل تطبیق است، یعنی ما باید از سیاسیون جامعۀ‌مان بیشترین تقوا، بیشترین ولایتمداری و بیشترین دیانت و محبت به اهل ایمان را انتظار داشته باشیم. اما فرهنگ سیاسی جامعۀ ما با فضای فرموده‌های امام صادق(ع) فاصله دارد. اصلاً اگر بنا باشد منویات و تصریحات امام صادق(ع) در فضای فرهنگی‌سیاسی جامعه ما حکم‌فرما باشد، بسیاری از سیاسیون ما باید از صد فرسخی سیاست هم عبور نکنند! چون امام صادق(ع) دنبال اصحابی در حد و اندازه‌های فوق‌العاده بالا می‌گشتند. کِی سیاسیون ما می‌توانند این‌قدر ارزشمند باشند؟ آیا اگر سیاسیون ما در اطراف امام صادق(ع) بودند، ایشان قیام می‌کردند؟ مسلماً نه! چرا؟ برای اینکه حضرت بقیة اللّه الأعظم(عج) نیز هنوز قیام نکرده‌اند. در زمان ما هم به تناسب خودش، اگر بنا باشد یک حکومت امام زمانیِ کامل برقرار شود، دوباره همان شرایط لازم است.

ضعف مهم ما اینست که اساساً مردم از مسئولین سیاسی زیاد انتظار تقوا ندارند

  • امام صادق(ع) اندازه‌ها را-برای سیاسیون- مشخص کرده‌اند. آیا الآن سیاسیون ما در آن حدّ و اندازه‌ها هستند؟! جالب این است که خیلی از مردم ما اصلاً این‌قدر انتظار از سیاسیون ندارند! مثلاً مردم ما از مسئولین سیاسی زیاد انتظار تقوا ندارند و این همان ضعفی است که متوجه ما است. ما اصلاً از برخی از سیاسیون چنین انتظار بالایی نداریم. و اصلاً نمی‌دانیم عشق و آرمان او چیست، چه فهم و درکی دارد، و چگونه زندگی کرده است؟ مثلاً ما از رئیس جمهورها، نمایندگان مجلس و وزرای خودمان چقدر انتظار داریم؟ انتظار داریم چقدر آدم‌های خوبی باشند؟
  • یک وقت ما یک چیزی را اصلاً نمی‌فهمیم که بخواهیم به آن علاقه‌مند شویم یا آن را اجرا کنیم. اما یک وقت ما یک چیزی را می‌فهمیم ولی آن را اراده نمی‌کنیم، یا توان انجام آن را نداریم، یا مِیلش را نداریم. مثلاً ما می‌فهمیم که «نماز را باید با توجه بخوانیم، چون بالاخره در محضر پروردگاره عالم هستیم» اما در عمل نمی‌توانیم، و در انجام آن ضعیف و ناتوان هستیم. این زیاد اشکال بزرگی نیست. ولی اگر اصلاً این موضوع را نفهمیم و ندانیم که نماز را باید با توجه بخوانیم، خیلی اشکال بزرگی است.
  • باید در فضای سیاسی جامعۀمان، این فهم نهادینه شود که سطح معنوی سیاسیون جامعه، خیلی باید بالا باشد! باید بدانیم که انتظار امام صادق(ع) از سیاسیون چه بود و انتظار ما هم از سیاسیون جامعه، به همان نسبت، بالا باشد.

شرایط زمانۀ ما بهتر از شرایط زمانۀ امام صادق(ع) است/ ما در این شرایط باید «کادرسازی» کنیم

  • شرایط زمانۀ ما بهتر از شرایط زمانۀ امام صادق(ع) است و ما در این شرایط، دنبال این هستیم که کادرسازی کنیم، دنبالِ این هستیم که جامعۀمان رشد کند. دنبال این هستیم که در نظام ولایی زیر بیرقِ نائب امام زمان(ع)، بتوانیم به آن اندازه‌های مطلوب برسیم، ولی هنوز نرسیده‌ایم. یکی از دلایل اینکه نرسیده‌ایم، این است که انتظارات ما از مسـئولین، زیاد بالا نیست، باید انتظارات‌مان را بالا ببریم. مسلماً وضعِ زمانۀ‌ ما از وضع زمانۀ امام صادق(ع) بهتر است و در این تردیدی نیست، ولی خودِ ما در آن حدّ و اندازه‌های مطلوبی که حضرت بیاید و حاکمیت دینیِ مطلق را برقرار کند، نیستیم.
  • امام صادق(ع) به شدت یک امام سیاسی هستند. ابعاد، آثار و ریشه‌های سیاسیِ قیام نکردن امام صادق(ع) و به‌دست نگرفتن حکومت توسط ایشان، خیلی گسترده‌تر از ابعاد سیاسی صلح امام حسن(ع)، قیام امام حسین(ع)، دعاهای امام سجاد(ع) و فعالیت‌های علمی امام باقر(ع) است. این برخورد سیاسی حضرت، مسائل زیادی به همراه دارد و اصلاً ساده نیست!

امام صادق(ع) از سیاسیون اطرافش چه انتظاری دارد؟/ سطح یارانی که امام صادق(ع) می‌خواست، از یارانِ خوب امیرالمؤمنین(ع) هم بالاتر بود

  • واقعاً امام صادق(ع) از سیاسیون اطرافشان چه انتظاری دارند؟ انتظار حضرت از اطرافیان‌شان برای برقراری حاکمیت خیلی بالا است. ما ندیده‌ایم که چنین انتظارات بالایی از زبان دیگر ائمۀ هدی(ع) بیان شود. حتی امیرالمؤمنین(ع) با کمتر از این‌قبیل آدم‌ها، کار کرده است. اما وقتی به استاندارهای مورد نظر امام صادق(ع) نگاه می‌کنید، می‌بینید که سطح افرادی که امام صادق(ع) می‌خواهد، از یارانِ خوب امیرالمؤمنین(ع) هم بالاتر است. برای همین است که حاکمیت امیرالمؤمنین(ع) پایان می‌یابد و به امام حسن(ع) نمی‌رسد. حتی در بین یاران امیرالمؤمنین(ع) که بعدها به شهادت رسیدند، برخی بودند که به امام حسن(ع) گفتند: «یا مذل المؤمنین!» آیا چنین کسی می‌تواند «شیعۀ تنوری» باشد؟!
  • کمیل که از یاران خوب امیرالمؤمنین(ع) بود، در برخی موارد توسط امیرالمؤمنین(ع) توبیخ شده(إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِیسِیَا وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ لَیْسَ بِهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لَا یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ.‏ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِکَ عَلَى أَوْلِیَائِکَ... لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِیرِه؛ نهج‌البلاغه/نامه 61) لااقل دو مورد اشتباه-در امر مدیریت و تصمیم‌گیری برای جنگ- از کمیل سر زده بود که باعث شد حضرت به کمیل بفرماید: «از این به‌بعد هر کاری خواستی انجام دهی از من اجازه بگیر»(فانظُر لا تَغزُوَنَّ غَزوَةً ولا تَجلُوَنَّ إلى حَرْبِ عَدُوِّکَ خُطوَةً بعدَ هذا، حَتَّى‏ تَستأذِنَنی‏ فی‏ ذلِک‏؛ مکاتیب الائمه/2/123)  

برخی اطرافیان امام صادق(ع) آدم‌های خوبی بودند، ولی در حدّ توقع امام(ع) برای عرصۀ سیاست نبودند

  • انتظار امام صادق(ع) از یارانش برای برقراری حاکمیت، بسیار بالا بود و در این حدّ بود که وقتی یکی از یاران حضرت آرزو کرد «ای کاش شما حاکم بودید» حضرت به او فرمودند: اگر من حاکم بودم، شما باید از شب تا صبح در کنار من می‌نشستی و به برنامه‌ریزی امور می‌پرداختیم و از صبح تا شب به کار کردن و تلاش مشغول می‌شدی، ولی الآن آسوده‌ هستی. ممکن است در این کلام حضرت یک تعریض وجود داشته باشد، و یک اشاره‌ای باشد به اینکه «شما دوست دارید که ما حاکم باشیم ولی شما این‌کاره نیستید!» (عَنِ الْمُفَضَّلِ‏ بْنِ عُمَرَ...قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ نَظَرِی إِلَى بَنِی الْعَبَّاسِ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ مِنْ هَذَا الْمُلْکِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْجَبَرُوتِ فَلَوْ کَانَ ذَلِکَ لَکُمْ لَکُنَّا فِیهِ مَعَکُمْ فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ أَمَا لَوْ کَانَ ذَلِکَ لَمْ یَکُنْ إِلَّا سِیَاسَةُ اللَّیْلِ‏ وَ سَبَاحَةُ النَّهَارِ وَ أَکْلُ الْجَشِبِ وَ لُبْسُ الْخَشِنِ شِبْهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ إِلَّا فَالنَّارُ فَزُوِیَ ذَلِکَ عَنَّا فَصِرْنَا نَأْکُلُ وَ نَشْرَبُ وَ هَلْ رَأَیْتَ ظُلَامَةً جَعَلَهَا اللَّهُ نِعْمَةً مِثْلَ هَذَا؛ غیبت نعمانی/287) (عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یَوْماً جُعِلْتُ فِدَاکَ ذَکَرْتُ آلَ فُلَانٍ وَ مَا هُمْ فِیهِ مِنَ النَّعِیمِ فَقُلْتُ لَوْ کَانَ هَذَا إِلَیْکُمْ لَعِشْنَا مَعَکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ یَا مُعَلَّى أَمَا وَ اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ ذَاکَ مَا کَانَ إِلَّا سِیَاسَةَ اللَّیْلِ‏ وَ سِیَاحَةَ النَّهَارِ وَ لُبْسَ الْخَشِنِ وَ أَکْلَ الْجَشِبِ فَزُوِیَ ذَلِکَ عَنَّا فَهَلْ رَأَیْتَ ظُلَامَةً قَطُّ صَیَّرَهَا اللَّهُ تَعَالَى نِعْمَةً إِلَّا هَذِهِ؛ کافی/1/410)
  • برخی اطرافیان امام صادق(ع) آدم‌های خوبی بودند، ولی آن کسی که امام صادق(ع) می‌خواست، نبودند. یکی از صحابۀ جلیل‌القدر و ارزشمندِ امام صادق(ع) از شدت علاقه به زیارت حضرت و اینکه می‌ترسید فرصت تعیین شده برای ملاقات اصحاب با حضرت را از دست بدهد، غسل‌نکرده نزد خدمت حضرت رسید. امام صادق(ع) در همان ابتدا، می‌فرماید: «آدم تا وقتی که طاهر نشده، پیش امامش نمی‌رود» این صحابی جلیل‌القدر نیز عذرخواهی می‌کند و برمی‌گردد که غسل کند.(... فَمَشَیْتُ مَعَهُمْ حَتَّى دَخَلْتُ الدَّارَ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع نَظَرَ إِلَیَّ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا بَصِیرٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ بُیُوتَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَوْلَادِ الْأَنْبِیَاءِ لَا یَدْخُلُهَا الْجُنُبُ فَاسْتَحْیَیْتُ وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَقِیتُ أَصْحَابَنَا فَخَشِیتُ أَنْ یَفُوتَنِی الدُّخُولُ مَعَهُمْ وَ لَنْ أَعُودَ إِلَى مِثْلِهَا وَ خَرَجْت‏؛ ارشاد مفید/2/185)
  • البته در بین اصحاب امام صادق(ع) کسی بود که حضرت دربارۀ او می‌فرماید: هیچ‌کسی برای من، مثل او نمی‌شود. اگر من یک انار به دست او بدهم و بگویم که نصفش حلال است و نصفش حرام، در دلش هم سوال نمی‌کند که چرا؟ این‌قدر ما را قبول دارد(مَا وَجَدْتُ أَحَداً یَقْبَلُ وَصِیَّتِی وَ یُطِیعُ أَمْرِی إِلَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ؛ رجال کشی/246) (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ اللَّهِ لَوْ فَلَقْتَ رُمَّانَةً بِنِصْفَیْنِ فَقُلْتَ هَذَا حَرَامٌ وَ هَذَا حَلَالٌ لَشَهِدْتُ أَنَّ الَّذِی قُلْتَ حَلَالٌ حَلَالٌ وَ أَنَّ الَّذِی قُلْتَ حَرَامٌ حَرَامٌ فَقَالَ رَحِمَکَ اللَّهُ رَحِمَکَ اللَّهُ؛ رجال کشی/249)

«امام صادقی باشیم» یعنی انتظارمان از سیاسیون خیلی بالا باشد/ فاجعۀ زمانِ امام صادق(ع) این بود که خوب‌ها سطح عالی نداشتند

  • امام صادق(ع) و امام زمان(ع) یارانی برای ظهور و برای عرصۀ سیاست می‌خواهند و عرصۀ سیاست خیلی عرصۀ حساسی است، ما باید انتظارات‌مان را بالا ببریم. «باید امام صادقی» باشیم یعنی باید انتظار ما از سیاسیون خیلی بالا باشد، این مسألۀ امام صادق(ع) بود.
  • مسألۀ اجتماعی امام صادق(ع) که همۀ شیعیان به آن تصریح می‌کردند این بود که «چرا ایشان قیام نمی‌کند؟» و البته بنا بوده قیام رخ دهد و قصه تمام شود، اما بداء حاصل شده و خدا تصمیمش را تغییر داده است(عَنْ عُثْمَانَ النَّوَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ کَانَ هَذَا الْأَمْرُ فِیَّ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ یَفْعَلُ بَعْدُ فِی ذُرِّیَّتِی مَا یَشَاءُ؛ غیبت طوسی/429) اما چرا این‌طور شده؟ به‌خاطر همین خوب‌هایی که سطح عالی نداشتند. فاجعۀ زمان امام صادق(ع) این بود که خوب‌ها سطح عالی نداشتند. البته این فاجعه‌ای بود که خودش را به صورت یک فاجعه نشان نداد، چون حضرت صبر کردند.
  • شما امروز هم وقتی نام شریف امام صادق(ع) را می‌شنوید باید مثل شیعیان زمان حضرت بگویید: «چرا ایشان قیام نکرد؟» در حالی‌که بنی‌العباس با نام اهل‌بیت قیام کردند و اسم خودشان را هم مطرح نکردند و به قدرت رسیدند. پس چرا خودِ امام صادق(ع) این کار را نکرد؟ امام صادق(ع) لااقل چهار هزار شاگرد داشتند(‏یُنْقَلُ عَنِ الصَّادِقِ ع مِنَ الْعُلُومِ مَا لَا یُنْقَلُ عَنْ أَحَدٍ وَ قَدْ جَمَعَ أَصْحَابُ الْحَدِیثِ أَسْمَاءَ الرُّوَاةِ مِنَ الثِّقَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهِمْ فِی الْآرَاءِ وَ الْمَقَالاتِ وَ کَانُوا أَرْبَعَةَ آلَافِ رَجُلٍ؛ مناقب ابن شهرآشوب/4/247) (وَ لَا نَقَلُوا عَنْهُمْ کَمَا نَقَلُوا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَإِنَّ أَصْحَابَ الْحَدِیثِ قَدْ جَمَعُوا أَسْمَاءَ الرُّوَاةِ عَنْهُ مِنَ الثِّقَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهِمْ فِی الْآرَاءِ وَ الْمَقَالاتِ فَکَانُوا أَرْبَعَةَ آلَافِ رَجُلٍ؛ ارشاد مفید/2/179) اما با وجود این‌همه شاگرد فقیه و اهل علم، امام صادق(ع)-برای قیام- حتی چهل یار هم نداشتند؛ یارانی که در حدّ توقع و انتظار حضرت باشند(فَقَالَ: وَ اللَّهِ یَا سَدِیرُ لَوْ کَانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِی الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّیْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاةِ عَطَفْتُ عَلَى الْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِیَ سَبْعَةَ عَشَرَ؛ کافی/2/242)

انتظار بالای امام صادق(ع) از یارانش، برای عرصۀ سیاست بود نه عبادت!/ تعجب ندارد اگر اکثر سیاسیون بلغزند، سیاست «مردان خیلی بزرگ» می‌خواهد!

  • مدام به امام صادق(ع) می‌گفتند: «آقا قیام کنید!» ولی حضرت می‌فرماید: من آن یاران مورد نظر را ندارم. چرا حضرت می‌فرماید که من یار ندارم؟ چون امام صادق(ع)- از یاران مورد نظرش- عالی‌ترین انتظارها را داشت؛ انتظارهایی که ما هم الآن باید داشته باشیم، البته حضرت این انتظارها را برای عرصۀ سیاست مطرح می‌کند نه برای عرصۀ عبادت! و الا همان اطرافیان حضرت -که تعدادشان هم کم نبود- برای عبادت، برای محبت و برای خیلی چیزها خوب بودند. حتی جدا از عرصۀ سیاست، برای اطاعت هم خوب بودند اما برای سیاست نه! نه اینکه سیاست کار خیلی سختی باشد، ولی سیاست نیاز به «مردان خیلی بزرگ» دارد.
  • شما در این سی و پنج سال بعد از انقلاب، تعجب می‌کنید از اینکه خیلی‌ها در عرصۀ سیاست می‌آیند و خراب می‌شوند. بله! طبیعی است؛ چون آدم خیلی باید محکم باشد. لذا ما تعجب نمی‌کنیم اگر اکثر سیاسیون ما لغزش داشته باشند یا اکثراً بلغزند. ما باید توقع‌مان را از سیاست و عرصۀ سیاست بالا ببریم و مثلِ امام صادق(ع) نگاه کنیم!

پاسخ امام صادق(ع) به ابومسلم خراسانی: نه تو آدمِ منی، و نه زمانه زمانۀ من است!

  • در شرایطی که هنور بنی‌العباس ادعایشان را شروع نکرده بودند، یک شخصی که همکار ابومسلم خراسانی بود-و بعضی‌ها می‌گویند خودِ ابومسلم- به امام صادق(ع) نامه نوشت. فرستادۀ او نامه را برای حضرت آورد و گفت: ما داریم برای شما عِده و عُده جمع می‌کنیم. حضرت فرمود: «ایشان شیعۀ من نیست، شیعۀ کس دیگری است.» فرستاده گفت: من پیک هستم، لذا شما نامه را بخوانید و جواب نامه را به من بدهید تا ببرم. حضرت نامه را روی آتش گرفت و سوزاند و فرمود: این هم جواب نامه!(فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ أَعْلَمَهُ أَنَّهُ رَسُولُ أَبِی سَلَمَةَ وَ دَفَعَ اِلَیهِ کِتَابَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: وَ مَا أَنَا وَ أَبُو سَلَمَة؟ وَ أَبُو سَلَمَةَ شِیعَةُ لِغَیْرِی قَالَ: إِنِّی رَسُولٌ فَتَقْرَأْ کِتَابَهُ وَ تُجِیبَهُ بِمَا رَأَیْتَ فَدَعَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بِسِرَاجٍ ثُمَّ أَخَذَ کِتَابَ أَبِی سَلَمَةَ فَوَضَعَهُ عَلَى السَّرَّاجِ حَتَّى احْتَرَقَ وَ قَالَ لِلرَّسُولِ: عَرِّفْ صَاحِبَکَ بِمَا رَأَیْتَ؛ مروج الذهب مسعودی/3/253و 254) و (فِی مَقَاتِلِ الْعِصَابَةِ الْعَلَوِیَّةِ کِتَابَةٌ لَمَّا بَلَغَ أَبَا مُسْلِمٍ مَوْتُ إِبْرَاهِیمَ الْإِمَامِ وَجَّهَ بِکُتُبِهِ إِلَى الْحِجَازِ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَدْعُو کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى الْخِلَافَةِ فَبَدَأَ بِجَعْفَرٍ فَلَمَّا قَرَأَ الْکِتَابَ أَحْرَقَهُ وَ قَالَ هَذَا الْجَوَاب؛ مناقب ابن شهر‌آشوب/4/229)
  • حالا ببینیم امام صادق(ع) به ابومسلمِ خراسانی چه جوابی دادند؟ وقتی ابومسلم خراسانی به امام صادق(ع) نامه نوشت که ما داریم قدرت را برای شما فراهم می‌کنیم(إِنِّی دَعَوْتُ النَّاسَ إِلَى مُوَالاةِ أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنْ رَغِبْتَ فِیهِ فَأنا أُبَایِعْکَ‏؛ الحیاه السیاسیه للامام الرضا(ع)، جعفر مرتضی العاملی/ص41)، حضرت در پاسخ به او فرموند: «مَا أَنْتَ مِنْ رِجَالِی وَ لاَ الزَّمَانِ زَمَانِی»(همان منبع) نه زمانه زمانۀ من است و نه تو آدمِ من هستی.

 اگر فقط«رجال حضرت» باشیم ظهور رخ نمی‌دهد؛ زمانه هم باید زمانۀ حضرت باشد/ باید زمانه را تغییر دهیم!

  • این کلامِ حضرت نشان می‌دهد ما دو کار باید انجام دهیم تا حضرت ظهور کند: یکی اینکه خودمان از رجال حضرت باشیم، و یکی اینکه زمانه را تغییر دهیم تا زمانۀ حضرت باشد. چون اگر شما خودت هم از رجال حضرت بشوی ولی زمانه را تغییر ندهی، حداکثر می‌توانی به صورت خصوصی خدمت حضرت بقیة الله الأعظم(عج) برسی، و سرت را روی زانوی ایشان بگذاری و اشک بریزی و برگردی. بیش از این نمی‌شود کاری کرد! صرفاً با «اَنت مِن رجالی» ظهور رخ نمی‌دهد، زمانه هم باید زمانۀ حضرت شود. پس علاوه بر تغییر خودمان، باید زمانه را هم تغییر دهیم.
  • دوستان! هم خودتان آدم حضرت بشوید و هم زمانه را به زمانۀ حضرت تبدیل کنید. اصلاً شما غیر از این، چه آرزو و علاقۀ دیگری دارید؟ هرکسی هر شغلی که دارد، کاسب است، طلبه است، دانشجو است؛ در همان فضایی که هست، آدمِ حضرت بشود و زمانه را زمانۀ حضرت قرار دهد.

برای اینکه «آدمِ حضرت» بشویم چه‌کار کنیم؟

  • برای اینکه خودمان آدم حضرت بشویم باید چه‌کار کنیم؟ در پاسخ به این سؤال، یک روایت به شما هدیه می‌کنم، اما اینکه «چگونه زمانه را باید تغییر دهیم؟» بحث مفصلی است که فرصت دیگری را می‌طلبد. البته در همین روایت نیز یک اشاره‌ای هست به اینکه «چگونه می‌شود زمانه را تغییر داد؟»
  • یک آقایی درِ خانه امام صادق(ع) آمد. به حضرت گفتند: یک آقایی آمده و می‌خواهد شما را ببیند. حضرت فرمود: این آدم کیست؟ خودِ او جواب داد: من از دوستان شما هستم. حضرت فرمودند: خداوند تا دوستى بنده‏اى را نپذیرد(او را به خود راه ندهد) وى را دوست نخواهد داشت، و دوستیش را نپذیرد(او را به خود راه ندهد) تا اینکه بهشت را بر او واجب گرداند(دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ ع لَهُ مِمَّنِ الرَّجُلُ فَقَالَ مِنْ مُحِبِّیکُمْ وَ مَوَالِیکُمْ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ ع لَا یُحِبُّ اللَّهَ عَبْدٌ حَتَّى یَتَوَلَّاهُ وَ لَا یَتَوَلَّاهُ حَتَّى یُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ؛ تحف‌العقول/325) شاید این اشاره‌ای بود به سخن آن مرد که گفته بود: «من از موالی شما هستم» یعنی شاید خدا شما را دوست داشته که شما را جزء موالی ما قرار داده و این راه، آخرش بهشت است.

امام صادق(ع): محبین ما سه گروه هستند/ یک گروه، علنی ما را دوست دارند ولی اگر پایش بیفتد ما را می‌کُشند!

  • امام صادق(ع) به آن مرد فرمود: تو از کدام‌یک از محبین ما هستی؟ آن مرد، نمی‌دانست چه پاسخی بدهد، لذا ساکت ماند. در این لحظه، کسی به نام سدیر-که از اصحاب حضرت بود- از امام(ع) پرسید: محبین شما چند گروه هستند؟ حضرت فرمود: محبین ما سه گروه هستند: گروه اول کسانی هستند که علنی ما را دوست دارند ولی در سرِّ و نهان‌خانۀ خودشان ما را دوست ندارند. گروه دوم کسانی که در سِرّشان ما را دوست دارند اما علنی ما را دوست ندارند. و گروه سوم کسانی هستند که هم در نهان‌خانۀ وجودشان ما را دوست دارند، هم در آشکار ما را دوست دارند و اینها، آن گروه برتر هستند.(ثُمَّ قَالَ لَهُ مِنْ أَیِّ مُحِبِّینَا أَنْتَ فَسَکَتَ الرَّجُلُ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ وَ کَمْ مُحِبُّوکُمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ عَلَى ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ طَبَقَةٌ أَحَبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ لَمْ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ طَبَقَةٌ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ لَمْ یُحِبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ طَبَقَةٌ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ هُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى؛ همان)
  • بعد می‌فرماید: آن گروهی که ما را علنی دوست دارند ولی در باطن دوست ندارند، اگر پایش بیفتد ما را می‌کُشند! زبان‌شان با ما است اما شمشیرهایشان علیه ما است.(وَ الطَّبَقَةُ الثَّانِیَةُ النَّمَطُ الْأَسْفَلُ أَحَبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ سَارُوا بِسِیرَةِ الْمُلُوکِ فَأَلْسِنَتُهُمْ مَعَنَا وَ سُیُوفُهُمْ عَلَیْنَا؛ همان) بدترین قاتل‌ها کسانی هستند که در نهان‌خانۀ خودشان اهل‌بیت(ع) را دوست ندارند ولی علنی دوست دارند، ابن ملجم از جملۀ این افراد است. در کربلا هم شبیه همین اتفاق رخ داد. کمااینکه مشهور بود که به امام حسین(ع) می‌گفتند: قلوبهم معک و سیوفهم علیک(فَأَخْبَرْنَاهُ ضَعْفَ النَّاسِ بِالْکُوفَةِ وَ أَنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَهُ وَ سُیُوفَهُمْ عَلَیْه‏؛ لهوف/62)

گروه دومی علنی اهل‌بیت(ع) را دوست دارند ولی در باطن نه!

  • بعضی‌ها اهل‌بیت(ع) را به صورت علنی دوست دارند ولی در سِرِّشان(در نهان‌خانۀ دل‌شان) دوست ندارند. اینها اگر پایش بیفتد حتی به قتل اولیاء خدا اقدام خواهند کرد. حالا ما از این کسانی که به ظاهر شیعه هستند و به تعبیرِ قرآن، کسانی که فکر می‌کنند ایمان دارند(أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا...؛ نساء/60) چه جنایت‌هایی خواهیم دید! و ان‌شاءلله ما خودمان جزء آنها نباشیم. در آخرالزمان، فتنه‌هایی که منافقین شیعه را رسوا می‌کند مالِ همین‌ها است.(قال رسولُ اللّه(ص): لا تَکرَهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِینَ؛ کنز العمّال/٣١١٧٠)
  • امام صادق(ع) در ادامه می‌فرماید: گروه بعدی کسانی هستند ‌که ما را پنهانی دوست دارند ولی (به دلیل محافظه کاری) آشکارا ما را دوست ندارند. اینها اگر راست بگویند که در نهان ما ا دوست دارند، اهل عبادت‌ و اهل سلم و انقیاد هستند(وَ الطَّبَقَةُ الثَّالِثَةُ النَّمَطُ الْأَوْسَطُ أَحَبُّونَا فِی السِّرِّ وَ لَمْ یُحِبُّونَا فِی الْعَلَانِیَةِ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانُوا أَحَبُّونَا فِی السِّرِّ دُونَ الْعَلَانِیَةِ، فَهُمُ الصَّوَّامُونَ بِالنَّهَارِ الْقَوَّامُونَ بِاللَّیْلِ تَرَى أَثَرَ الرَّهْبَانِیَّةِ فِی وُجُوهِهِمْ أَهْلُ سِلْمٍ وَ انْقِیَاد؛ همان) اینها طاقت ندارند پای اهل‌بیت(ع) بایستند و بجنگند. و خلاصه‌اش این است که اینها آدم‌های خوبی‌ هستند و شاید به بهشت بروند و ان‌شاءالله که عاقبت به‌خیر شوند.

گروه سوم و برتر، در پنهان و آشکار، اهل‌بیت(ع) را دوست دارند

  • اما آن « النَّمَطُ الْأَعْلَى» یا آن گروه برتر و آن گروهی که سطح‌شان بسیار عالی است، کسانی هستند که در پنهان و آشکار، اهل‌بیت(ع) را دوست دارند. اینها هم به‌صورت علنی و هم به صورت باطنی، اهل‌بیت(ع) را دوست دارند.
  • امام صادق(ع) در توصیف این گروه می‌فرماید: اینها از آب گوارای زلال نوشیده‌اند و تأویل کتابِ خدا را فهمیده‌اند(یعنی از فهم تفسیر هم یک قدم جلوترند) اینها اصل حقایق عالم را فهمیده‌اند. فقر و گرفتاری و بلا، سریع‌تر از اسبان تندپا و تیزرو به سوی اینها حرکت می‌کند! اینها بلاکشانِ دوران هستند! سختى و تنگدستى آنان را فراگیرد و لرزان شوند و دچار فتنه گردند و زخمى و به خون خود غلطان در هر سرزمین دورى پراکنده شوند، یا مجروح می‌شوند یا سر بریده می‌شوند. اینها در بلاد دور افتاده، پراکنده می‌شوند. (شَرِبُوا مِنَ الْعَذْبِ الْفُرَاتِ وَ عَلِمُوا تَأْوِیلَ الْکِتَابِ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ سَبَبَ الْأَسْبَابِ فَهُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى الْفَقْرُ وَ الْفَاقَةُ وَ أَنْوَاعُ الْبَلَاءِ أَسْرَعُ إِلَیْهِمْ مِنْ رَکْضِ الْخَیْلِ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا وَ فُتِنُوا فَمِنْ بَیْنِ مَجْرُوحٍ وَ مَذْبُوحٍ مُتَفَرِّقِینَ فِی کُلِّ بِلَادٍ قَاصِیَةٍ؛ همان)
  • امام صادق در ادامه می‌فرماید: اینها کسانی هستند که خدا به‌واسطۀ اینها مریض را شفا می‌دهد! فقیر را ثروتمند می‌کند! به‌واسطۀ اینها یاری خواهید شد و به‌واسطۀ اینها باران می‌آید! به‌واسطۀ این گروه برتر، روزی داده می‌شوید! اینها تعدادشان کم است ولی قیمتشان خیلی بالا است(بِهِمْ یَشْفِی اللَّهُ السَّقِیمَ وَ یُغْنِی الْعَدِیمَ وَ بِهِمْ تُنْصَرُونَ وَ بِهِمْ تُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ تُرْزَقُونَ وَ هُمُ الْأَقَلُّونَ عَدَداً الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً وَ خَطَرا؛ همان) گویا امام صادق(ع) دربارۀ این گروه برتر، دارد زیارت جامعه می‌خواند! کمااینکه در زیارت جامعه می‌خوانیم: «به‌واسطۀ شما اهل‌بیت(ع) باران می‌آید؛َ بِکُمْ یُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَیْث‏»(من‌لایحضره‌الفقیه/2/615)

کسی که می‌خواهد زمانه را تغییر دهد، محبتش به اهل‌بیت(ع) را آشکار کند

  • امروز کسانی که می‌خواهند زمان و زمانه را تغییر دهند، محبت‌شان به اهل‌بیت(ع) را آشکار کنند. در این زمانه‌ای که هر کسی هر موجود بی‌ارزشی را دوست دارد، چنان فریاد می‌زند که فریادش همۀ عالم را برداشته است، چرا شما محبین اهل‌بیت(ع) ساکت هستید؟ چرا این محبت خود را فریاد نمی‌زنید؟ چرا سر و صدا راه نمی‌اندازید؟
  • اهل‌بیت(ع) می‌فرمایند: هر کسی که یک بیت شعر برای ما بگوید، بهشت بر او واجب می‌شود(مَنْ قَالَ فِینَا بَیْتَ شِعْرٍ، بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ؛ عیون اخبار الرضا ع/1/7) و (مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّةُ؛ کامل‌الزیارات/104) همین شعر، در واقع نوعی سر و صدا راه انداختن برای اهل‌بیت(ع) است. این ذکرِ صلوات-که واجب است ما با صدای بلند بگوییم- نیز در واقع نوعی سر و صدا است. عزاداری امام حسین(ع) هم، سر و صدا است. پیراهن مشکی پوشیدن هم، نوعی سر و صدا است، هیأت گرفتن هم، سر و صدا است، هیأت رفتن هم سر و صدا است. حتی اگر برای استفادۀ خودمان به هیأت نرویم، بلکه برای «شلوغ کردنِ هیأت» به هیأت برویم(برای اینکه هیأت و جلسۀ اهل‌بیت(ع) خلوت نباشد) این هم خیلی کار باارزشی است.

امام(ره): مکتبی که پایش هیاهو و به سر و سینه زدن نباشد، از بین می‌رود

  • برای اهل‌بیت(ع) باید هیاهو راه بیندازید و شلوغش کنید. حضرت امام(ره) می‌فرمود: مکتبی که پایش هیاهو و به سر و سینه زدن نباشد، آن مکتب از بین می‌رود. ایشان می‌فرمود: «سید الشهدا را این گریه‏ها حفظ کرده است و مکتبش را این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینه زنیها و این دستجات، و عرض مى کنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسى بود و توى اتاق و توى خانه مى‏نشست براى خودش و هى زیارت عاشورا مى‏خواند و تسبیح مى‏گرداند، نمانده بود چیزى، هیاهو مى خواهد. هر مکتبى هیاهو مى‏خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمى‏شود.»(صحیفه امام/8/526)
  • چرا برای یک قطره اشک این‌قدر ثواب ذکر شده است؟ چرا این‌قدر ثواب برای زیارت، و برای پیاده به زیارت رفتن، ذکر شده است! چرا این‌قدر ثواب برای پیاده برگشتن از زیارت ذکر شده است! اهل‌بیت(ع) که این ثواب‌ها را ذکر کرده‌اند، خودشان عقل کلّ هستند و خوب می‌دانند که این سخنان معنایش چیست؟ اینها یعنی شلوغش کنید! اهل‌بیت(ع) که این‌همه ثواب برای پیاده رفتن به زیارت امام حسین(ع) ذکر کرده‌اند، لابد می‌دانستند که در آینده، بیست میلیون نفر آدم در این بیابان‌ها به سمت کربلا حرکت خواهند کرد(در پیاده‌روی اربعین) و لابد خودشان می‌خواستند که در نتیجۀ سخنان ایشان، چنین اتفاقی در عالم رقم می‌خورد. و اینها همگی به علنی شدن محبت اهل‌بیت(ع) مربوط می‌شود و اینکه این محبت صرفاً نباید باطنی و نهانی باشد(...وَ طَبَقَةٌ یُحِبُّونَا فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ هُمُ النَّمَطُ الْأَعْلَى؛ تحف‌العقول/325)

کسانی که روز قیامت خدا به آنها نگاه هم نمی‌کند چه کسانی هستند؟

  • امام صادق(ع) در ادامۀ کلام فوق(که یک روایت نسبتاً طولانی است)، مطلب بسیار عجیبی بیان می‌فرماید و یکی از اسرار را بیان می‌کند. ایشان می‌فرماید: کسانی هستند که در روز قیامت، خدا به آنها نگاه نمی‌کند و با آنها حرف هم نمی‌زند؛ ثَلَاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏»(تحف‌العقول/329) خدا با خیلی‌ها روز قیامت حرف می‌زند(حتی با اهل جهنم) ولی این گروه از اهل جهنم، کسانی هستند که خداوند حتی با آنها سخن هم نمی‌گوید و به آنها نگاه نمی‌کند که این ظاهراً بدترین عذاب است.
  • حضرت در ادامه توضیح می‌دهد که این سه گروه چه کسانی هستند: یک گروه، آنهایی که خلافت را غصب کنند و نابحق جای ائمۀ هدی(ع) بنشینند. گروه دیگر کسانی هستند که با امامان و کسانی که خدا آنها را به امامت تعیین کرده بجنگند. و گروه سوم کسانی ‌که برای این دو گروه قبلی، یک‌ذره ایمان و سهمی از اسلام قائل باشند.(ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ ع مَنْ أَنْبَتَ شَجَرَةً لَمْ یُنْبِتْهُ اللَّهُ یَعْنِی مَنْ نَصَبَ إِمَاماً لَمْ یَنْصِبْهُ اللَّهُ أَوْ جَحَدَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِهَذَیْنِ سَهْماً فِی الْإِسْلَامِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ؛ همان) نه اینکه این گروه سوم، خودشان از جنایتکار‌ها و آدم‌کُش‌ها هستند، بلکه کسانی هستند که آن دو گروه را ببینند و آنها را «مسلمان واقعی» حساب کنند! این گروه سوم هم مثل دو گروه قبل، در قعر جهنم و در بدترین جا قرار خواهند داشت.
  • حالا ما چه‌کار کنیم که آن‌قدر-که امام صادق(ع) انتظار دارد- آدم‌های خوبی بشویم؟ اگر شما نگران آینده‌ هستی و در خودت این قدرت را نمی‌بینی که درست شوی و بتوانی خودت را بالا ببری، معلوم می‌شود که آدم عاقلی هستی و درست می‌بینی! چون هیچ کسی نمی‌تواند بدون کمک اهل‌بیت(ع) جلو برود. پس برو از اهل‌بیت(ع) کمک بگیر. اگر وضعت خراب است، بیا با هم برویم درِ خانه امام زمان(ع) و بگوییم: «یابن الحسن! به خاطره جدت امام صادق(ع) ما را کمک کن اصلاح شویم درست‌مان کن»
  • نویسنده :
  • بازدید : 265 مشاهده
  • دسته بندی :
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور روایت عهد 44 با موضوع شفافیت پنجشنبه 15مرداد 1394

گزارش جلسه

گزارش روایت عهد ۴۴

 

بسم الله الرحمن الرحیم

چهل و چهارمین همایش روایت عهد با موضوع«شفافیت، تنها راه پاسخگویی مسئولین به مردم» با حضور انبوه مهدی یاوران در سالن رفاه برگزار شد.

در ابتدای جلسه استاد رائفی پور با ذکر این نکته که بدون اثبات ایدئولوژی تشیع نمی توان به آرمانهای مهدویت جامه عمل پوشاند، هدف از برگزاری این جلسه را بررسی مشکلات جمهوری اسلامی و چگونگی حل آنها در راستای دفاع از کیان تشیع و به تبع آن امام تشیع بیان کردند.
ایشان سخنان خود را با تمسک به نامه پنجاهم امام علی (ع) خطاب به امیران سپاه خود آغاز کردند و اخطار دادند که در نتیجه سرمشق قرار ندادن نصایح مولای متقیان، جمهوری اسلامی به نظامی ناکارآمد تبدیل خواهد شد که به موجب آن بزرگترین تهدید کشور یعنی سلب اعتماد عمومی پدیدار میگردد.
استاد رائفی پور نظام کنونی جمهوری اسلامی  ایران را دارای چهار مشکل عمده دانستند (ناکارآمدی دستگاه‌های دولتی در شناسایی وظایفشان، وجود فسادهای سیستمی و فردی، فساد از جنس اسراف و تبذیر وعدم مشارکت مردم در سطوح مختلف حاکمیتی) و اظهار داشتند تنها راه حل این مشکلات شفاف سازی در همه زمینه‌ها (طبعا به استثناء مسائل امنیتی) است.

ایشان در ادامه جلسه اهداف و آثار شفافیت را به شرح ذیل بیان داشتند:
-بهترین ابزار برای پاسخگویی
-بالا رفتن کارآمدی
-کاهش فساد
-افزایش اعتماد
-بهینگی سیستم
-افزایش سطح و کیفیت تصمیمات
-افزایش خبرگی تصمیمات
-کاهش تصمیمات فردی و جناحی
-افزایش توقعات
استاد همچنین اطلاعات و فناوری اطلاعات، قانون، فرآیند، فرهنگ و ورود برخی فناوری ها و دانش‌ها را به عنوان ابزار ایجاد شفافیت معرفی کردند.

استاد رائفی پور در بخشی از سخنانشان نتایج و آثار عدم شفاف سازی  در طی این سالها در کشور را با ذکر مثال هایی بررسیکردند:
-اشتباهات آماری و تضاد و ناهماهنگی بین اطلاعات ارائه شده
-تضاد در آمارهای معوقات بانکی
-عدم شفاف سازی و شناخت پیرامون فعالیت های مسئولین
-اشتباهات فاحش در ارائه آمارهای مربوط به کالاهاو واردات
- سیستم اشتباه یارانه ها
-اختلال در نظام مالیاتی کشور

ایشان با تأکید بر وظایف و نقش نمایندگان مجلس در شفاف سازی و اعتماد سازی عمومی، بخش عمده ای سخنانشان را به تشریح وظایف نمایندگان و همچنین وظایف مردم در قبال انتخاب نمایندگان اختصاص داده و شرایط نابسامان مجلس جمهوری اسلامی ایران را با کشورهایی از قبیل آمریکا، اتحادیه اروپا، هند، تونس، عراق، گرجستان، نیوزلند، استرالیا، یونان، بحرین، کنیا، روسیه، فنلاند و رژیم اشغالگر فلسطین مقایسه کردند.

علاوه بر این استاد رائفی پور فهرستی از مطالبات به حق  مردم از نمایندگان مجلس تهیه کرده که در ادامه عنوان می‌گردد:

در کمیسیون
-شفافیت طرح‌ها و حمایت کنندگان شان در کمیسیون ها
-شفافیت حاضران در جلسات کمیسیون ها
-چکش کاری طرح ها
-شفافیت مذاکرات در کمیسیون
-مشارکت نمایندگان در امور کمیسیون
-کیفیت استدلال نمایندگان
-شفافیت پیرامون میهمانان کمیسیون ها
-شفافیت آرای اعضای کمیسیون به طرح‌ها و لوایح

در صحن علنی مجلس 

-نمایندگان در کدام جلسات شرکت داشته اند.
-مشخص شدن نمایندگان نامنظم در جلسات
-میزان مشارکت نمایندگان در جلسات و طرح ها
-شفافیت مشروح مذاکرات صحن علنی مجلس
-امکان اشتراک روزنامه رسمی
-اطلاعات باید به روز و رایگان داده شود
-ارائه اطلاعات به تفکیک سخنرانان و با قابلیت جستجوی آسان
-شفافیت جایگاه نمایندگان در صحن علنی مجلس
-شفافیت آرای نمایندگان در صحن علنی
-ویدئوی صحن و کمیسیون ها

پیش از مجلس( در رابطه با این مبحث استاد رائفی پور سایت هایی مانند ,Vote smart, political galaxy, vote easy govtracks را به عنوان نمونه های کارآمد معرفی کردند)

-شفافیت وعده‌های انتخاباتی
-شفافیت منابع مالی رقابت‌های انتخاباتی
-شفافیت میزان و ترکیب هزینه کرد رقابت های انتخاباتی

همچنین به واسطه مجلس موارد ذیل می‌بایست شفاف سازی شود:

-شفافیت حقوق و مزایای نمایندگان
-شفافیت هدایای دریافتی
-شفافیت توصیه نامه‌ها و میهمانان

لازم به ذکر است در طول جلسه مصاحبه‌ها و ویدئو‌های متعددی  پیرامون تخلفات مودیان مالیاتی، بیمه ها، بانکها و گمرکات، وزرای دولت و اوضاع نامناسب سلامت اداری پخش گردید که اغلب برگرفته از مصاحبه های مسئولین با برنامه‌های صدا و سیما بودند.

استاد رائفی پور در پایان با ذکر مزایای شفاف سازی اطلاعات (ابزار احقاق حق مردم، ابزار ارزیابی، مشورت، مشارکت در عمل، ابزار افزایش کارآمدی و مبارزه با فساد) ایجاد شفافیت اطلاعات را در ابتدا وظیفه مسئولین و نمایندگان دانسته و سپس صدا و سیما و بالاخره خود مردم را مسئول ایجاد شفاف سازی در کشور معرفی کردند و تشکیلکمپین‌های درخواست شفاف سازی از نمایندگان مردم را بسیار موثر دانستند.

بخشی از نامه پنجاهم امیرالمؤمنین(ع) به امیران سپاه:

«آگاه باشید که حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگی هیچ رازی را از شما پنهان ندارم و کاری را جز حکم شرع بدون مشورت شما انجام ندهم ودر پرداخت حق شما کوتاهی نکرده و در وقت تعیین شده بپردازم و با همه شما به خوبی رفتار کنم.»

 دانلود سخنرانی های استاد علی اکبر رائفی پور

دانلود فایل‌های تصویری پخش شده در سالن مراسم .


صوت ها

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-روایت عهد۴۴-۱۸۶دقیقه-۳۲مگابایت دانلود فایل
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور-روایت عهد۴۴-۱۸۶دقیقه-۱۰۷مگابایت دانلود فایل

منبع:http://masaf.ir